در مسیر بررسی ابعاد و کیفیت پیشبرد پروژه اسلام لیبرال در دیپلماسی عمومی ایالات متحده یکی از نقاط مهم در منطقه استراتژیک جنوب غربی آسیا کشورهای حاشیه نشین خلیج فارس است که به ویژه از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۲ به این سو به کانونی با ظرفیتهای بالقوه نزد غرب مبدل شده است. در این میان کشور امارات متحده عربی بنا به برخی مؤلفه ها، از پتانسیل بیشتری برخوردار بوده و به همین لحاظ طی دو دهه گذشته به نقش آفرینی قابل توجه پرداخته است. از این رو تلاش شده در یادداشت حاضر به برخی از ابعاد و محورهای این موضوع به طور مختصر اشاره شود.
چرا امارات
از میان کشورهای حاشیه نشین با وجود چراغ سبز «بن سلمان» به ایالات متحده و گرایش به رویکرد تعاملی، لیکن امارات متحده عربی مطمح نظر گردیده و برای پیاده سازی و هدایت اسلام لیبرال با بازوی تصوف، مناسب تشخیص داده شده است. وجود برخی پارامترهای موجود در این کشور با این مسئله بی ارتباط نیست. مواردی چون:
۱_ وجود ریشه های صوفیگری۲_ عدم حضور جریانهای افراط گرای مخالف با آموزه های صوفیه ۳_کنترل کامل حاکمیت بر فضای فرهنگی و دینی ۴_حاکمیت لیبرالیسم در امارات متحده و تقابل با اسلام سیاسی ۵_ رویکرد مثبت نسبت به آمریکا و تلاش برای تقویت آن
با توجه به تمرکز موضوع بر بهره برداری ابزاری از تصوف، لازم است مورد نخست قدری بیشتر شرح داده شود.
تصوف در امارات
با وجود قلت منابع، ریشههای تصوف در امارات به حدود ۳۰۰ سال پیش بازمیگردد. بنا بر تحقیق «راشد احمد الجمیری» با عنوان «تصوف در دبی از افغانی تا عبدالرحیم المارد»، تصوف در امارات با نامهای «سید محمد عمر افغانی»، «عبدالله المارد» و پسرش «عبدالرحیم» گره خورده است. آغاز این جریان به ورود صوفیان علوی حدادی از حضرموت یمن در قرن هفدهم به منطقه «سیر» (رأسالخیمه کنونی) بازمیگردد. در اواخر قرن نوزدهم، افغانی با اشاعه فرقه قادریه در ابوظبی و برقراری رابطه با آل مکتوم، جایگاه یافت. پس از او المارد، جانشینش شد و فرقه «رفاعیه» را با قادریه به نوعی ترکیب کرد و سپس عبدالرحیم تا ۲۰۰۷ رهبری را برعهده داشت. پس از مرگ او اختلافاتی درباره جانشینی پدید آمد و اکنون عده ای پیرو «حمدان المعمری» (شاگرد المارد) و شماری مرید خاندان «بن حمیدان» در دبی هستند. وجود این ریشه ها و فعالیتهای جریانهای صوفی در امارات در مقایسه با دیگر حاشیه نشینها که بیشتر میزبان جریانهای اسلام گرا و تندرو میباشند در کنار دیگر مؤلفه های پیش گفته این کشور را مستعد کشنگری در پروژه اسلام لیبرالیستی نمود.
۱)«على الجفرى»
حبیب علی بن عبدالرحمن زینالعابدین الجفری از مهمترین چهرههای کنشگر در پروژه ترویج اسلام لیبرال بهویژه در امارات به شمار میرود. او پیرو طریقت صوفیانه «باعلوی» از حضرموت یمن است و طی دو دهه گذشته با اقدامات گستردهای در مصر و امارات شهرت یافته است. آغاز فعالیتهای رسانهای او به مناظرات تلویزیونیاش در شبکه CBC مصر بازمیگردد. الجفری به عنوان یک مبلغ صوفی شافعی، بخشی از فعالیتهایش را به تبلیغ اسلام برای غیرمسلمانان اختصاص داده است. وی در این راستا پویشهایی برای مقابله با اهانت به پیامبر اسلام راهاندازی کرده و جشنوارههای فرهنگیـهنری نظیر «البرده» و « مهرجان جوائز المحبه » را با هدف تکریم پیامبر اکرم(ص)برگزار کرده است. فعالیتهای اولیه او با همکاری «جمعیت آلالبیت» در مصر صورت میگرفت، اما در سال ۲۰۰۱ از این کشور اخراج شد. این اخراج، سرآغاز حضور و تأثیرگذاری او در امارات بود. میان سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵، ارتباطات منطقهای گستردهای با سران تصوف برقرار کرد که نهایتاً به تأسیس مؤسسه «طابه» به ریاست الجفری در ابوظبی شد که بار اصلی کنشگری صوفیان در پروژه اسلام لیبرال را به دوش می کشد.
۲) مؤسسه طابه
طابه، صراحتاً هدف خود را تمرکز برای بازسازی گفتمان اسلامی در جهت هماهنگی با ارزشهای انسانی و مدرن بیان نموده است هیئت شرعی مراجع و اعضای مجلس مشورتی این مؤسسه را نیز جمعی از اقطاب صوفیه در جهان اسلام تشکیل می دهد؛ افرادی چون: «محمد البوطی»، «عبدا… بن بیه»، «علی جمعه»، «حبیب عمر بن حفیظ» و «نوح القضاه» نام اشخاصی چون «جهاد الهاشم» آمریکایی و«موسی فیربر» که در دانشگاه کمبریج جلسه دارد در شوراهای اداری و پژوهشی این مؤسسه نیز حائز اهمیت است.طابه علاوه بر هسته اصلی چند مرکز تابعه نیز برای پیشبرد منویات خود تأسیس نموده است؛ مراکز «دکتر عبدا… بن بین» «التجدید» و «الرشید از آن جمله اند. موقوفه های «الامام الغزالی در قدس» و «الامام الرازی در عمان» از دیگر زیر مجموعه های تحت هدایت طابه میباشد.گذشته از این مراکز «دار الافتاء مصر»، «دار زاید للثقافه الاسلامیه تریم للبحوث و الاستشارات الفقهیه»، «مرکز نور للدراسات و الابحاث»، «المدینه للانتاج والتوزیع»، «مرکز اللسان الام» نیز از جمله مؤسساتی هستند که به صورت غیر مستقیم تحت مشورت طابه در عرصه فرامنطقه ای فعالیت میکنند.
رویکردها و خطمشی طابه و گردانندگانش، با وجود تناقضات درونی، میتواند از منظر کارکردگرایانه بهمثابه بازوی اسلام میانهرو در عرصه سیاست و تحولات اجتماعی تفسیر شود.اموری همچون:
. تقابل با جریانهای اسلامگرا در بهار عربی، بهویژه نقش در شکست انقلاب مصر و مشارکت در کنفرانس گروزنی که با گنجاندن تصوف در اهل سنت، به تقویت اتحاد صوفیه با رژیمهای اقتدارگرا و مقابله با سلفیگری انجامید
. اشاعه گفتمان سکولاریسم در تقابل با اسلام سیاسی
. تمرکز بر گفتمان خشونت پرهیز و تکثرگرا
. همسویی و بسترسازی برای عقد پیمان ابراهیم
طابه عملاً به مرکزی برای فعالیت جریان صوفیمسلکِ با گرایشهای اعتدالی مصطلح در سیاستهای راهبردی غرب در برابر اسلام سیاسی است که از طریق نهادهای مختلف، در سطح منطقهای و بینالمللی اثرگذار است؛ نمونه بارز آن، عدم مشارکت در تحریم دانمارک پس از اهانت به پیامبر در ۲۰۰۶ بود که نقش مهمی در شکست این اقدام داشت، و در کنار آن، نظام معرفتی و عملکرد اعضای طابه، مؤلفههایی پیشران در جهت اهداف شبکهسازی مسلمانان لیبرال دارد.
۳) «عبدالله بن بیه»
شیخ عبدالله بن بیه، از چهرههای برجسته امارات، بهعنوان نماد عقلگرایی در فقه و قلبمحوری در تصوف شناخته میشود. او حلقه اتصال میان اسلام رایج در امارات و جامعه الازهر است و ریاست نهادهایی چون «مجلس الامارات للإفتاء الشرعی»، «منتدى تعزیز السلم» و بنیاد «الموطأ» را بر عهده دارد.بن بیه با فاصلهگیری از یوسف قرضاوی و اسلام سیاسی در جریان کودتای مصر، و نیز کنارهگیری از اتحادیه جهانی علمای مسلمان که از حامیان اهل سنت حزبالله در جنگ ۲۰۰۶ بودند، چهرهای متفاوت و همسو با گفتمان مطلوب غرب به نمایش گذاشت؛ تا جایی که باراک اوباما در سخنرانی خود در سازمان ملل با اشاره به او، بر لزوم تقویت اسلام میانهرو و تسامحگرا تأکید کرد.اقدامات بن بیه در «منتدى تعزیز السلم فی المجتمعات المسلمه» که با حمایت محمد بن زاید در ابوظبی تأسیس شده، در راستای اشاعه چهرهای صلحطلب و مروج گفتمان تسامح است. تدوین نخستین «دایرهالمعارف صلح در جهان اسلام» و اعطای «جایزه جهانی صلح امام حسن» از جمله فعالیتهای نمادین این مجمعاند.بن بیه بیسبب به نماد تسامح مورد پسند اوباما بدل نشده؛ فتاوای تیسیری (تسهیلگرایانه) او بر دو کلیدواژه استوار است: «الأمر سهل» و «الأمور الشرعیه واسعه»، که با تکیه بر آنها تلاش دارد چالشهای اقلیتهای مسلمان در غرب را رفع کند. از جمله فتاوای شاخص او میتوان به جواز تصدی مناصب دولتی توسط زنان و مسیحیان در کشورهای اسلامی (در صورت مصلحت)، پذیرش دعوت غیرمسلمان به سفرهای که در آن مشروب حضور دارد (در صورت حاجت)، جابجایی تعطیلات هفتگی از جمعه به ایام دیگر (در صورتی که شبیهسازی با اهل کتاب نباشد) و حتی جواز امامت جماعت توسط بانویی چون آمینه ودود اشاره کرد.
رویکرد بن بیه تا حد زیادی نشانگر سازشپذیری او با مدرنیته است؛ تا آنجا که سکولاریسم را نمادی از احترام به حقوق بشر و عدالت ادیان دانسته و آن را شکلی از همزیستی مسالمتآمیز معرفی میکند. جملهای تأملبرانگیز از او که در برخی مجامع مورد استناد قرار میگیرد، گویای همین نگرش است: «ما اگر با غرب شرعاً متفق نیستیم، چرا عقلاً متفق نباشیم؟!» بن بیه در کنار چهره فقهی و سیاسیاش، منشی صوفیانه نیز دارد؛ در آیینهای مولد النبی شرکت میکند و ساعتها با تسبیح، اذکار صوفیانه را زمزمه مینماید. او تصوف را زمینهای مناسب برای همزیستی مذاهب، بهویژه با شیعیان میداند، هرچند این نگاه با هشدارهای گاهوبیگاهش درباره گسترش تشیع در تضاد است.بااینحال، شاید مهمترین و بحثبرانگیزترین موضع بن بیه، صدور فتوا در حمایت از عادیسازی روابط امارات با رژیم صهیونیستی (موسوم به تطبیع عبریـعربی) در جایگاه رئیس شورای فتاوای شرعی امارات باشد؛ اقدامی که نقطه اوج کنشگری او در چارچوب پروژه آمریکاییِ ترویج «اسلام میانهرو» بهشمار میرود. او این توافق را «گامی مثبت برای صلح عادلانه در خاورمیانه» توصیف کرده و با تکیه بر گفتمان مسامحهگرانه خود، تأکید داشته که اصول شریعت، با در نظر گرفتن شرایط و مصالح عمومی، ظرفیت تطبیق با چنین تحولات سیاسی را دارد.
۴) «علی جمعه»
علی جمعه محمد عبدالوهاب (۱۹۵۱م، مصر)، عضو هیئت کبار العلماء و مفتی پیشین مصر (۲۰۰۳–۲۰۱۳)، در تحولات دو دهه اخیر این کشور نقشی پررنگ و دوگانه ایفا کرده است. از یکسو، بهعنوان مخالف سرسخت انقلاب مصر و حامی سرکوب انقلابیون، از کودتای نظامی عبدالفتاح السیسی علیه محمد مرسی دفاع کرد و در رسانهها مرسی را نامشروع و اخوانالمسلمین را دروغگو خواند. از سوی دیگر، او با راهاندازی شاخهای جدید از تصوف تحت عنوان «طریقت صدیقه شاذلیه»، در کنار احمد الطیب، نقش مهمی در احیای جریان تصوف در مصر داشت.علی جمعه همچنین عضو شورای عالی مشورتی مؤسسه طابه (به ریاست الحبیب الجفری) است؛ حضوری که مکمل تنوع دیدگاههای همسو با سیاستهای فرهنگی ـ مذهبی امارات بهشمار میرود. او بههمراه دیگر چهرههای دینی منطقه، بخشی از شبکهای است که با محوریت ابوظبی، پروژه ترویج «اسلام اعتدالی» را در نقاط کلیدی جهان عرب پیگیری میکنند.
۵) حمزه یوسف
شیخ حمزه یوسف با نام اصلی «مارک هنسن» (۱۹۵۸م.) در «واشنگتن» آمریکا متولد شد. یوسف که نسبی ایرلندی، اسکاتلندی و یونانی دارد تا سال ۱۹۷۷ به عنوان یک مسیحی ارتدکس یونانی زندگی میکرد اما – به ادعای خود پس از تجربه نزدیک به مرگ در یک تصادف رانندگی و خواندن قرآن از مسیحیت به اسلام گروید و مذهب مالکی و گرایش به تصوف را برگزید. از مهم ترین اقدامات وی راه اندازی مؤسسه «زیتونه است که در سال ۱۹۹۶ در «برکلی (کالیفرنیا) با هدف احیای روشهای مطالعه سنتی و علوم اسلامی تأسیس گردید. در پاییز سال ۲۰۱۰ م.، این مؤسسه با عنوان «کالج زیتونه زیتونا کالج چهار ساله هنرهای آزاد مسلمان در ایالات متحده فعالیتهای خود در مسیر آموزشی منسجم تر ساخت. نشریات «گاردین» و «نیویورکر»، از وی به عنوان اثر گذارترین اندیشه ور اسلامی در جهان غرب نام برده اند. یوسف از شاگردان و چهره های نزدیک به عبدالله بیه است که در برخی مؤسسات او مانند منتدى تعزیز السلم فى المجتمعات المسلمه و «مرکز ترویج صلح»، سمت معاونت را بر عهده دارد. می توان یوسف را عنصر فعال ترویج اسلام لیبرال در غرب دانست که به نوعی مجموعه کنشگران صوفی یا صوفی گرای مرتبط با امارات را به غرب و آمریکا مرتبط میسازد.
(۶) عمر بن حفیظ
عمر بن محمد بن سالم بن حفیظ (۱۹۶۳) یمن)، عضو یمنی مؤسسه طابه از چهره های منتفذ صوفیان با علوی و شافعی مذهب است که از استادان مهم علی الجفری نیز به شمار میرود از مهمترین اقدامات وی در ترویج نسخه اسلام صوفیانه، تأسیس مرکز دار المصطفى للدراسات الاسلامیه» در «تریم یمن است. همچنین برخی چهره های مطرح در مصر از مریدان وی به شمار می روند؛ افرادی مانند «اسامه الأزهرى» (مشاور وقت رئیس جمهور مصر و از دوستان نزدیک جفری وی علاوه بر یمن برای تبلیغ دیدگاه های صوفی خود سفرهای زیادی به نقاط مختلف جهان اسلام داشته و در ترویج نسخه اسلام طابه پسند میکوشد.
(۷) عارف النایض
عارف علی النایض (۱۹۶۲، بنغازی)، فارغالتحصیل فلسفه و مطالعات بینالادیانی، تحصیلات خود را در آمریکا، کانادا و ایتالیا گذرانده است. خانوادهاش در تجارت و سیاست فعال بودند و پدرش، احمد النایض، مؤسس جمعیت عمر المختار و رئیس باشگاه الاهلی بنغازی بود. وی در دوران انقلاب لیبی شبکهای تلویزیونی در حمایت از انقلابیون تأسیس کرد و برای جلب حمایتهای بینالمللی به ترکیه و امارات سفر نمود. النایض بعدها سفیر لیبی در امارات شد و در انتخابات ریاستجمهوری لیبی نیز شرکت کرد. او بهعنوان عضو کمیته دانشگاهی شورای مشورتی طابه، نقش مهمی در توسعه اسلام لیبرالیستی دارد.
در میان جریانهای صوفی مسلک، جریان صوفی نقشبندیه به دلیل نفوذ در آسیای میانه و جنوب شرق، همواره مورد توجه غرب بوده است. ارتباط این جریان با تصوف علوی، زمینهای مناسب برای بهرهبرداری غرب فراهم کرده است. محمد هشام کبانی، چهره لبنانی-آمریکایی و رئیس شورای عالی اسلامی آمریکا (ISCA)، بهعنوان چهرهای تأثیرگذار در نقشبندیه و الجفری در فرقه با علوی، از همایش سیدی شقیر مغرب ۲۰۰۴ به بعد، نقش مهمی در این پروژه ایفا کرده است. امارات با حمایت از این جریان و با رویکرد سکولار حاکمانش، به مرکزی برای ترویج «اسلام اعتدالی» از نوع مطلوب غرب بدل شده است. در این میان، مؤسسه صوفی «طابه» با ایجاد شبکهای فرامنطقهای از مراکز در مناطق حساس منطقه و غرب، از مهمترین نهادهای رسمی مروج اسلام لیبرالیستی در ابوظبی به شمار میرود. این مؤسسه در همکاری با نهادهایی چون دارالافتاء مصر، دار زاید، تریم، نور، المدینه و مرکز اللسان الام، جریان تصوف را به سمت اهداف مطلوب خود و حامیان غربیاش هدایت میکند. نقطه اوج این پروژه، رسمیت یافتن روابط امارات و رژیم صهیونیستی و حمایت مسلمانان صوفی عضو طابه از آن است، که در منابع دیپلماسی عمومی آمریکا نیز مورد تأکید قرار گرفته است.








دیدگاهتان را بنویسید