انتشارخبر«تشکیل دولت/کشورک مستقل بکتاشیه در آلبانی»،در آخرین روزهای شهریورماه،۱۴۰۳توجهات و وا کنشهای مختلفی را دراقصینقاط جهان برانگیخت؛تأسیس کشوری شبه واتیکانی،تنها با ۲۷هکتار در دل آلبانی،باحاکمیت پیروان فرقهای صوفی مسلک یعنی«طریقت بکتاشی» ، نهتنها برای شهروندان آلبانی، که نزد دیگر پیروان بکتاشیه در خارج از آلبانی (بهویژه ترکیه ) به صورت خاص و جامعه مسلمانان به صورت عام، موضوعی غیر منتظره بود.خیلی زود، گمانهزنیها در باب علت و هدف این طرح از ســوی موافقان، مخالفــان وتحلیلگران عرضه شــد؛برخی رویکــردی فرصت انگارانه اتخاذ نموده ونزد عدهای ،ابعاد تهدید زا و اهداف پشت پرده،جنبه پررنگتــری دارد و به نظر میرســد باتوجه بــه در میان بودن رد پای نظام ســلطه و رســیدن ســرنخهای ایــن طرح بــه اســتراتژی«ایجاد شــبکهای از مســلمانان بهاصطــاح میانــهرو» در سیاســتهای راهبردی ایالاتمتحده امریکا، میبایســت بانگاهی جدیتر به این موضــوع نگریســت.بــه هــر روی،تــلاش بــرای دســتاندازی، متزلزل و مضمحــل ســاختن ارکان اســلام اصیــل، امــر مهمــی اســت کــه در لایههای زیرین طرح مرکزیت بخشی به جریانهای برآمده از اسلام، به ویژه نمودهای آن در تصوف(همچون فرقه بکتاشیه) ،به تحلیل و ارزیابیهای دقیقتر نیاز دارد.
مروری بر فرقه بکتاشیه
فرقه «بکتاشی» که در کتاب «حاضر العالمالاسلامی» با نامهای «بکداشیه» و «بکطاشیه» نیز آمده، از فرق بزرگ تصوف با تمایلات شیعیگری است. این فرقه به «حاجی بکتاش ولی» منسوب است که در ابتدا پیرو آیین ساده بابایی (تداوم ملامتیه خراسان) بود.
منابع محکم و قابلاتکایی درباره نسب حاجی بکتاش وجود ندارد؛ اگرچه برخی منابع متأخر او را «محمد بن ابراهیم بن موسی خراسانی» ثبت کردهاند. وی در میان ترکها به «حاجی بکتاش ولی» شهرت یافته و گفته شده اهل نیشابور، از احفاد امام موسی کاظم (ع) و مرید «لقمان خراسانی» از خلفای «شیخ احمد یسوی» بوده است. در منابع کهن بکتاشی با انتساب کرامات، شخصیتی اسطورهای از وی ساخته شده است.
«زینالعابدین شیروانی» نسب حاجی بکتاش را به امام موسی بن جعفر (ع) میرساند و «سیدجعفر بحرالعلوم» این فرقه را منسوب به «سید محمد رضوی» میداند که از اولاد رضاعی یا نسبی امام کاظم (ع) بوده و لقب بکتاش داشت.
بکتاش معاصر مولانا جلالالدین محمد بلخی و «بابا اسحاق» مشهور به «بابا رسولالله» بود. پس از تعلیم نزد لقمان خراسانی، به نجف، مکه و سپس روم رفت. در «اماسیه» به بابا اسحاق پیوست و در شورش باباییان علیه سلجوقیان شرکت کرد. سپس به «قیرشهر» و بعد به «قرهاویوک» رفت.
مشهور است حاجی بکتاش ازدواج نکرد اما دختری به نام «خاتونآنا» را به فرزندخواندگی پذیرفت و در قرهاویوک ماند. وی با نفوذ در میان باباییان، فرقهای به نام «پیر قلندران» و «سرور ابدال» بنیان گذاشت که بعدها «بکتاشیه» نامیده شد.
«نصرالله فلسفی» در کتاب «زندگی شاه عباس اول» مینویسد از زمان شاه حیدر، دستهای از شیعیان به نام «حیدریه» در آسیای صغیر ظاهر شدند که اعقاب آنان تا یک قرن پیش به نامهای «رازیه»، «سبعیه» و «بکتاشیه» باقی بودند.
در اوایل قرن دهم هجری، فرقه بکتاشیه به وسیله «بالم سلطان» (معروف به «پیر ثانی») سازمانیافته و منسجم شد که آغاز گسترش نفوذ آن در عرصههای اجتماعی و سیاسی بود. بالم سلطان، فرزند دخترخوانده حاجی بکتاش ولی (خاتون آنا) بود که طبق روایات با نوشیدن خون بینی بکتاش باردار شد و فرزندانش به «چلبی» مشهور شدند. بسیاری از جلوههای شیعی در بکتاشیه به بالم سلطان نسبت داده میشود.
پس از بالم سلطان، برادرش «قلندر چلبی» رهبری فرقه را بر عهده گرفت و با تأیید دولت عثمانی، تکیه حاجی بکتاش در نوشهیر را اداره میکرد، اما در جنگهای ایران و عثمانی علیه دولت عثمانی شورش کرد و خانقاه بکتاشیان مدتی نفوذ معنوی خود را از دست داد. چلبیها سالها تولیت اوقاف را داشتند.
در ادامه، شخصی به نام «سرسم علی بابا» جایگاهی به نام «دده بابا» (شیخ بزرگ) ایجاد کرد که به عنوان پیشکسوت طریقت شناخته شد. از آن زمان بکتاشیه به دو شاخه «چلبیها» و «دده باباها» (باباگان) تقسیم شد که تا امروز ادامه دارد. باباگان عمدتاً در بالکان و چلبیها در ترکیه ساکناند.
از اوایل قرن هفدهم، دولت عثمانی برای کنترل بیشتر فرقه، تکیهها و خانقاههای مرتبط با جنبشهای علوی-قزلباش را به چلبیها واگذار کرد تا نفوذشان را افزایش دهند. با این حال، «سلطان محمود دوم» پس از سرکوب ینیچریها در ۱۸۲۶، مصالحه دولت با بکتاشیه را برهم زد، رهبران فرقه را اعدام و تبعید کرد و اموالشان را به نقشبندیه واگذار نمود. پس از آن، شاخه چلبی به علویان نزدیک و شاخه باباگان به طور کامل جدا شد.
«جان کینگزلی برج» در مهمترین پژوهش خود شمار اعضای فرقه بکتاشیه را در زمان انحلال آن به دست سلطان محمود دوم حدود هفت میلیون نفر برآورد کرده است. همچنین «علی ترابی بابا» مورخ بکتاشی، با استناد به اسناد و آمارهای آن زمان، شمار اعضا را ۷ میلیون و ۳۷۰ هزار نفر ذکر کرده که عمده آنان در آناتولی، صد هزار نفر در آلبانی، ۲۰ هزار نفر در استانبول و بقیه در عراق، کرت، مقدونیه و بالکان زندگی میکردند.
پس از ممنوعیت فعالیت بکتاشیه در ترکیه و بسته شدن خانقاهها، برخی رهبران این فرقه به آلبانی مهاجرت کردند و آلبانی به مرکز مهمی برای بکتاشیه تبدیل شد. در دهه ۱۹۳۰ مرکز جهانی بکتاشیه در آلبانی تأسیس گردید و پادشاه آلبانی، «زاغ شاه» که گرایش بکتاشی داشت، مقام «دده» را شخصاً منصوب میکرد.
بکتاشیه در آلبانی فعال و کنشگر بود و نقش محوری در جنبش استقلال این کشور داشت. در سال ۱۹۳۷ حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد جمعیت آلبانی (۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نفر) بکتاشی بودند. پس از روی کار آمدن حکومت کمونیستی و محدودیت فعالیت فرقه، شهر دیترویت آمریکا به مرکز بکتاشیه بدل شد؛ جایی که «بابا رکسب» رهبری فرقه را بر عهده داشت و اولین تکیه بکتاشی آمریکا را تأسیس کرد.
امروزه بکتاشیه علاوه بر آلبانی و ترکیه، در سوریه، مصر، اروپا و مناطق آلبانینشین مقدونیه و کوزوو نیز حضور دارد. از مراکز مهم آن میتوان به تکیه حاج بکتاش در استان آنکارا و تکیه غسالخانه در حرم امام رضا (ع) اشاره کرد. رهبر کنونی جهانی فرقه «ادموند براهیماج» معروف به «حاجی بابا موندی» است که در آلبانی مستقر است.
مبانی اعتقادی
از منظــر آیینــی نیــز بکتاشــیان همچــون دیگــر فرقههــای صوفیمســلک،بــاتســاهل در شــریعت ممزوجانــد وبرخی مناســک ابداعــی خــود را جایگزیــن شــرعیات نمودهانــد، امــوری همچــون: هــر صبــح و شــام صلــوات فرســتادن بــر دوازده امــام علیهم الســلام، خوانــدن دعای «نادعلی»، گرفتــن روزهای به نام «صیام فاطمه» در ۱۰روز نخســت ماه محرم ،اعتراف به گناهان نزد بابا(شــیخ)پس از محرم،بزرگ داشــت نوروز ( که به اعتقاد بکتاشیان روز ولادت حضرت علی اســت) با برادران دینی بکتاشــی بر سر ســفرههای محبت) (دم) نشســتن و ســرودهای بکتاشــی (نفس) خواندن و نی نواختن.
مناسک آیینی
مهم تریــن آییــن در این فرقــه همچون سایر فرق درویشی صوفی، مراسم موسوم بــه«اقــرار»یــا«جمــع» اســت که مقــارن با آیین«تشرف» در فرقههای مشابه صورت میگیــرد. هدیــه قربانــی و مخــارج مراســم بــر عهــده فــرد متقاضــی عضویــت در فرقه اســت.در این مراســم، داوطلب با هدایت بابــا، مجموعــه مناســکی را به جــا آورده و بــا نهــادن عرقچین بر ســر وطنابی با ســه گــره بر گردن، به اصطلاح مشــرف میگردد. با پایان مراســم،ســفرهای گســترده شده و حاضران شــراب مینوشند.سپس مراسم سماع با حضور زنان برگزار میشود.حضور آزادانــه زنــان در آیینهــای بکتاشــی، از ویژگیهای این طریقه است.
ارتباط با فراماسونری و افکار کابالیستی
برخی محققان(۱)فرقه بکتاشیه را آمیزهای از ادیان و مذاهب مختلف از جمله مسیحیت، زرتشت، اسلام شیعی و سنی، فراماسونری و کابالیسم یهود دانستهاند، اما تأثیر عمیق مبانی اعتقادی تشیع، این فرقه را به عنوان یک فرقه صوفیانه شیعی معرفی کرده است. پیوند این فرقه با کابالیسم و فراماسونری نیز اهمیت فراوانی دارد. منابع تاریخی نشان میدهند که در دوران عثمانی، ارتباط و تعامل میان بکتاشیه و کابالیسم وجود داشته است. مهمترین نمونه این ارتباط، رابطه «شابتای زوی» با عناصر بکتاشیه است.
شابتای زوی (۱۶۲۶-۱۶۷۶) حاخام سفاردی و کابالیستی بود که خود را مسیح یهودیان معرفی کرد و فرقه «شابتایی» را بنیان گذاشت. پس از بروز انحرافات در آموزههایش، تحت فشار حکومت عثمانی قرار گرفت و بین اعدام یا گرویدن به اسلام یکی را انتخاب کرد. برخی از پیروان او نیز به اسلام گرویدند و به «دونمه» یا «برگشتگان» معروف شدند. دایرهالمعارف یهود به رابطه نزدیک دونمهها و بکتاشیها اشاره کرده و محققانی چون «گرشوم شولم» این پیوند را تأیید میکنند. حاخام «توبیاس کوهن» در نامهای در ۱۶۶۶ میلادی به آمستردام گزارش میدهد که برخی مسلمانان به شابتای زوی گرویدهاند و مقامات عثمانی نگران این موضوع بودهاند. (۲)
«یا کوولیبها کوهن» رهبر فرقه دونمه در آمریکا نیز ارتباط میان دونمهها و بکتاشیه را بررسی کرده و تأثیر کابالیسم یهودی بر آموزههای بکتاشیه را مهم میداند. وی معتقد است گرایش شابتای زوی به اسلام بخشی از یک سناریوی مسیحایی از پیش طراحی شده بوده که در نهایت زمینهساز فروپاشی عثمانی شد.(۳)
پس از گرویدن به اسلام، شابتای زوی در دربار سلطان محمد چهارم با واسطه «موشه آبرابانل» به مقام تشریفاتی «قاپچیباشی» (رئیس نگهبانان دروازه) منصوب شد؛ عنوانی که از نظر نمادین مشابه با «باب» (نگهبان دروازه) در باورهای بکتاشی است. به باور «هاکوهن» این تشابه باعث پذیرش شابتای زوی به عنوان مسیح موعود در میان برخی بکتاشیان شد. وی در سال ۱۶۷۳ به دلیل ترویج فساد جنسی به آلبانی تبعید و در ۱۶۷۶ در آنجا درگذشت. آرامگاهش در شهر «برات» آلبانی، هم زیارتگاه بکتاشیان و هم دونمههاست.
مورخ ماسون «رابرت فرک گولد» مینویسد که بکتاشیه در عثمانی انجمن مخفی خاص خود را داشت و هزاران مسلمان عضو آن بودند. همچنین «آلبرت گالاتین مکی» در دایرهالمعارف فراماسونری، بکتاشیه را «سازمانی ماسونی بومی عثمانی» معرفی کرده است. شواهدی نیز از عضویت رسمی برخی اعضای بکتاشیه در لژهای ماسونی وجود دارد؛ مثلاً «جناب عطا» در دهه ۱۸۸۰ به فراماسونری پیوست.
درونمایههای این فرقه بستری برای نفوذ و تعامل مخفی مسیحیان و یهودیان با آن بوده است. «حسان حلاق»(۴) مینویسد بکتاشیه به حرکت سیاسی-دینی بدل شد که برخی گروههای مسیحی نیز به دلیل امکان جمع بین اسلام و مسیحیت، به آن پیوستند.
از نیمه قرن نوزدهم به بعد، بکتاشیه به صورت یک فرقه مخفی شبهماسونی گسترش یافت و در نهادهای عالی عثمانی نفوذ و نقشآفرینی سیاسی-اجتماعی خود را در عثمانی و سپس آلبانی، پس از مهاجرت اجباری، ادامه داد.
آلبانی؛واتیکان بکتاشیه
روز دوشنبه ۲۱ سپتامبر، ادی راما، نخستوزیر آلبانی، در مصاحبهای با «نیویورکتایمز» از آغاز فرایند تشکیل یک کشورک مستقل لیبرال اسلامی به سبک واتیکان در بخشی از «تیرانا» خبر داد. این کشورک با نام «دولت مستقل بکتاشیه» حدود ۲۷ هکتار مساحت خواهد داشت که یکچهارم واتیکان است و کوچکترین کشور جهان خواهد شد. راما تأکید کرد هدف از تأسیس این کشورک، ترویج نسخهای مداراگر از اسلام است که آلبانی به آن افتخار میکند. او گفت در این کشورک نوشیدن الکل آزاد است، زنان اجازه دارند هرطور میخواهند لباس بپوشند و هیچ سبک زندگی به مردم تحمیل نمیشود. همچنین «حاجیبابا موندی»، رهبر جهانی بکتاشیه، به عنوان حاکم این کشورک معرفی شده است.
همزمان، حاجیبابا موندی در مصاحبه با «جروزالم پست» در ۲۲ مهر ۱۴۰۳ اعلام کرد بکتاشیه قصد دارد جایگاه دیپلماتیک جهانی داشته باشد و به عنوان مرکز جهانی بکتاشیان شناخته شود. او گفت مرکز اجتماعی آنان در سراسر جهان بخشی از این مرکز خواهد بود و برای تحقق این هدف، دولت آلبانی باید قانونی تصویب کند که وضعیت آنان را تغییر دهد. درباره اسلام در اروپای امروز پس از کمونیسم و گرایشهای سکولاریستی، موندی بیان داشت: «امروز اسلام بیشتر در عرصه سیاسی حضور دارد نه عرصه دینی. اسلام دین صلح، عشق و حکمت است و کسانی که از اسلام برای انباشت قدرت سیاسی استفاده میکنند، کاری به دین ندارند.» او افزود افراطگراها و رادیکالها نه مسلمان هستند و نه مذهبی. درباره جنایتهای اسرائیل علیه فلسطین گفت دین باعث جنگ نمیشود بلکه جنگ ناشی از خودخواهی است و اگر بشریت بفهمد زندگی موقتی است، اتفاقات بدی رخ نمیدهد. همچنین تأکید کرد هر فرد میتواند رهبر معنوی خود را از دین دیگری انتخاب کند، اما باید در زندگی خود دینداشته باشد.
در پاسخ به پرسش ســوگیرانه خبرنــگار درباره حاکمیت «رژیم شیعه مذهبی» در ایران، موندی گفت: «من نمیخواهم دیگران را بر اساس نحوه اعمال دین خود قضاوت کنم. مردم و ملت ایران آن رژیم را انتخاب کردهاند و باید به خواست مردم احترام گذاشت. در نهایت هر کس مسئول اعمال و تصمیمات خود است.» او خود را برادر قوم اسرائیل دانست و گفت با دوستانش از تمام اسرائیل دیدن کرده و به مراسم ازدواج یهودی یکی از دوستانش دعوت شده است. همچنین بکتاشیان را جامعه و راه عرفانی اسلام معرفی کرد که مردم را از هر کشور، مذهب، رنگ پوست و سیاست دوست دارند و آنها را برادر و خواهر میدانند.
وا کنشها
تشکیل واتیکان بکتاشیه واکنشهای گستردهای در جهان و داخل آلبانی داشته است. برخی از جمله «الیِدور مهیلی»(۵) پژوهشگر آلبانیایی-آمریکایی، آن را از نظر قانونی ناممکن دانستهاند، زیرا قانون اساسی آلبانی تقسیم خاک کشور را ممنوع کرده و تغییر آن دشوار و مورد مخالفت بسیاری است. بکتاشیهای ترکیهنشین نیز مخالفت کردند؛ «اوزگور کاپان»(۶) دبیرکل فدراسیون بکتاشی علوی گفت که آنها با هر ایدهای که دین را تحت نظر دولت قرار دهد، مخالفاند. «حاجی دورسون گوموشاوغلو» خلیفه بابای بکتاشی تأکید کرد طبق سنت، دهدهبابا و خلیفه باید در ترکیه باشند و این پروژه را «علویگری بدون علی» خواند که دام امپریالیسم است.
در انتهــا میتــوان گفــت تشــکیل واتیــکان بکتاشــیه، یکــی از آخریــن نمودهــای عینیتیابــی تئوری اســلام لیبرال در دیپلماســی عمومــی امریــکا وحرکــت آن از «ایدهســازی» بــه «گفتمانســازی» و »جریانسازی» است؛ به عبارت دیگر واتیکان بکتاشیه، تحول مرحله »تصمیمســازی»به «چهرهسازی» ، «مقبولسازی»و«ساختارمند« نمودن تلقی میگردد که با عنایت به تحوالت جهان اسلام و منطقه در ماههای اخیر،اهمیت ی مضاعف یافته، لزوم بذل توجه عمیقتر در این باب را یادآور میگردد.
پینوشت
منابع
۱)عبدا…شهبازیدر مقاله«عشاقصهیون«
۲)Gershom Scholem. Sabbatai: The Mystical Messiah, Prince ton University Press, 1978, pp. 631.632.
3)Reb Yakov Leib Hakohain , “A itical Reassessment of Sabbatai Zevi” : http//: WWW. Donmehwest,COM/ reevaluation. Shtml
4)Robert Freke Gould , The History of Freemasonry ,] 1885[ :Caxton Publishing Company , Vol. VI , p.322.
5)مصاحبه مهیلی با بخش ترکی بی.بی.سی.
۶)همان









دیدگاهتان را بنویسید