جمهوری آذربایجان بهعنوان بزرگترین کشور منطقه «قفقاز» و دومین کشور شیعی دنیا، به سبب موقعیت خاص ژئوپلیتیک و تمرکز بخش عمده قومیت ترک آذریزبان جهان و همجواری با کشورهای خاورمیانه، همواره از اهمیت بسیاری برخوردار و مورد توجه سیاستخارجه و برنامههای دول غربی بودهاست. این کشور از زمان سرخوردگی جریان کمونیسم، فروپاشی نظام سوسیالیستی تا به امروز، عرصه تاخت و تاز جریانها و گروههای وابسته به نظام و دول قدرتطلب بودهاست، از جمله گروهها و فرقههای تبشیری مسیحی با محوریت دیدگاه آخرالزمانی و در نتیجه، حامی دولت نامشروع اسرائیل که از سالها قبل و همزمان با اعلام استقلال آذربایجان، در حکم پیادهنظام خاموش دول غربی بوداند.
در نوشتار حاضر، تلاش شده تا ورود، فعالیت و اثرگذاری جریان تبشیر مسیحی یا مسیحیتصهیونیستی به آذربایجان در حکم بازوی پیشبرنده منافع و اهداف اسرائیل در یکی از حساسترین مناطق جنوبغربیآسیا مورد اشاره قرار گیرد که به منزله مصداقی است از انواع استراتژیهای تبشیری .
پیشینه
تقریباً یک سال پس از استقلال جمهوری آذربایجان، جریانهای فکری-عقیدتی با هدف بهرهبرداری از نابسامانی داخلی آن کشور، قدم به آذربایجان گذاشتند.
من جمله:
- مبلغان آیین «کریشنا»ی هندی که با حمایت مالی انگلیس وارد «باکو» شده و دهها جلد کتاب چاپ و در میان جوانان آذری پخش کردند.
- گروههای میسیونری مسیحی غربی که تحت عنوان تشکلهای انساندوستانه، وارد آذربایجان شدند.
- در سال ۱۹۹۵ م. وهابیت نیز وارد عرصه تبلیغ در آذربایجان شد و به تخریب سایر مذاهب اسلامی، بهویژه تشیع پرداخت.
مهمترین گروههای میسیونری آذربایجان
گروههای میسیونری در قالب خدمات بشردوستانه در آذربایجان شروع به فعالیت کردند. البته آنها در بدو امر «با احتیاط وارد عمل شدند و ابتدا حوزه فعالیتهایشان را متوجه روسها، روسزبانها و خانوادههای دورگه در باکو کردند، بعد از مدتی دست به اقدامات وسیعتر زده و دامنه تبلیغات را به سمت مسلمانان کشیدند. از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۶ میلادی حدود ۲۰ تا۲۵ گروه مذهبی به تبلیغ ادیان مسیحیت و یهودیت مشغول بودند که از جمله آنها میتوان به: «پدران مقدس»، «کلیسای لطف»، «پدران حیاتبخش»، «صدای زندگی»، «زندگی جدید»، «کلیسای حواریون جدید»، «صدای امید»، «برادران گیدون»، «مرکز آموزش حیات عیسی» و «شاهدان یهوه» اشاره داشت. برخی از این فرقهها در دادگستری جمهوری آذربایجان با عنوان «انجمن خیریه» به ثبت رسیدند.
از میان مراکز تبشیری فعال در آذربایجان، برخی به سبب ساختار تشکیلاتی، دامنه و عمق کار، از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و نقشآفرینی مؤثرتری داشتند که در ادامه به چند مورد اشاره میشود:
- کلیسای جهانی «لطف حیاتبخش»
این کلیسا، بزرگترین مرکز میسیونری غرب در باکوست که رهبر آن در امریکا اقامت دارد. در اواسط سال ۱۹۹۲ هیئت ۱۲ نفری این کلیسا که خود را «حواریون» میخواندند، به باکو آمده و تحت پوشش تشکل خیریه در وزارت دادگستری جمهوری آذربایجان به ثبت رسیده و ریاست آن را «جان پالمر» بر عهده دارد. اکنون مبلغان این انجمن در باکو و سایر شهرهای جمهوری آذربایجان مستقر شده و علاوه بر تبلیغات دینی به جوانان زبان انگلیسی یاد میدهند و تعدادی از آنها نیز در اردوگاههای آوارگان جنگی قرهباغ به تبلیغ میپردازند. انجمن مزبور دو بولتن سالانه به نامهای «مژده» و «لطف» در ۷۵ و ۱۰۰ هزار نسخه، منتشر و میان جوانان پخش میکنند. از جمله کتابها و بروشورهای این انجمن، «تورات برای کودکان» است که در آن نقشه «ارمنستان بزرگ» نیز درج شده و بخشی از سرزمینهای ترکیه، ایران و جمهوری آذربایجان به عنوان مناطق ارمنی ذکر شدهاست. محتوای بخش عمدهای از این کتب، هجمه به دین مبین اسلام از طریق شبههافکنی است که به طور گستردهای از سوی مبلغان مسیحی دنبال میشود.(۱)
- بنیاد «سوروس»
این نهاد تبشیری با مدیریت «جورج سوروس»، شهروند امریکایی یهودیتبار، شعبههای متعددی در کشورهای مختلف جهان دارد. بنیاد سوروس از رهگذر اقدامات عامالمنفعه مختلف به تبلیغ مسیحیت میپردازد. این بنیاد به سبب اقدامات متقابل و افشارگریهای شیعیان آذربایجان، نتوانسته به اندازه دیگر کشورهای همسایه در این کشور، اعضای جدید بهدست آورد. با این وجود نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که تاکنون حدود ۵۰۰۰ نفر در آذربایجان به دین مسیحیت گرویدهاند.(۲)
- فرقه «شاهدان یهوه»
این فرقه به سبب محوریت تبشیر -بهخصوص تبلیغ چهره به چهره- و آسیبهای تشکیلاتی متعدد، در بسیاری از کشورهای غرب و شرق در زمره فرقههای دینی انحرافی و بهاصطلاح، «کالت» تلقی شده و فعالیت آن ممانعت قانونی دارد اما کمیته دولتی امور تشکلهای دینی آذربایجان، تاکنون فعالیت شاهدان یهوه را آزاد گذاشتهاست. «رافق علیاف»، رئیس کمیته یادشده در این خصوص عقیده دارد: مادامی که دولت آذربایجان شاهد اقدامات مخرب و آشوبساز این فرقه نیست، به آن اجازه ادامه فعالیت میدهد.(۳)
کیفیت تبشیر
میسیونرهای مسیحی از شگردها و ابزارهای مختلفی برای تبلیغ در آذربایجان بهره میبرند که از گذشته تا به امروز، حسب شرایط و اقتضائات اجتماعی و فرهنگی، اشکال متعددی به خود گرفتهاست؛ علاوه بر توزیع کتاب مقدس و کتابهای آموزشی تبلیغی در حوزه رسانه مکتوب، جریان تبشیر دیگر رسانهها بهویژه تلویزیون و فضای مجازی را نیز به صورت جدی عرصه اقدامات تبلیغی خود قرار دادهاست. «در آذربایجان شبکه تلویزیونی ECTV با هدف گسترش دین مسیحیت، برنامههای خود را از طریق ماهواره یوروست و به صورت کابلی پخش میکند.»(۴)
در کنار فعالیتهای رسانهای تبشیری، مؤسسات، مراکز آموزشی و خدماتی متعدد نیز امر تبلیغ مسیحیت در آذربایجان را پیش میبرند و از آزادی قابلتوجهی هم برخوردارند، تا جاییکه گردانندگان اداره روحانیت مسلمانان قفقاز و «شیخالاسلام پاشازاده» (رهبر این نهاد)، بارها نگرانی خود را پیرامون گسترش زایدالوصف این گروهها اعلام کردهاند.»(۵)
بهواقع، آذربایجان به عنوان دومین کشور شیعی جهان، عرصه بزرگی برای فعالیت جریانهای تبشیری فراهم آورده که ریشههای آن را میتوان در چند مورد جستجو کرد:
- حاکمیت سکولاریسم؛ پایبندی نظام سیاسی آذربایجان به سکولاریسم و توجه بیش از اندازه به خواستهای غربیها و مجامع اروپایی، دولت آذربایجان را در موقعیتی قرار داده که از یکسو با حرکتهای اصیل شیعی به مقابله بپردازد و از سوی دیگر، جریانهای غیرشیعی بهویژه میسیونرهای مسیحی را آزاد گذارد و اتخاذ چنین رویهای باعث میشود، دولت در آینده با بحران اساسی در مشروعیت مردمی مواجه گردد. (۶)
- نفوذ صهیونیستها در ارکان سیاسی، فرهنگی و رسانهای جمهوری آذربایجان؛ با توجه به حضور ۲۶ هزار یهودی در آذربایجان، رژیم صهیونیستی از همان ابتدای فروپاشی شوروی، نفوذ خود را در این کشور افزایش داد. دولت آذربایجان نیز به بهانه بهرهمندی از نفوذ لابی یهودی در مقابل لابی ارامنه در کشورهای غربی بهمنظور فائق آمدن بر مشکل مناقشه قرهباغ، از رژیم صهیونیستی درخواست برقراری روابط کرد. از سال ۱۳۷۷ که رسماً روابط بین دو دولت شروع شد، روند روابط رو به رشد و توسعه بودهاست.
- لابیهای ارامنه؛ یکی دیگر از تحلیلهای ارائهشده در این زمینه، متمرکز بر نقشآفرینی ارمنستان است که البته ریشه در منازعات طولانیمدت و کهنه میان آذربایجان و ارمنستان در موضوع «قرهباغ» دارد. در این رویکرد تحلیلی، برخی فعالان عرصههای دینی آذربایجان، گسترش فعالیتهای مسیونری مسیحی را با لابی ارامنه در اروپا و امریکا مرتبط میدانند. این موضوع تاکنون بارها در مطبوعات آذربایجان مورد تأکید قرار گرفتهاست. بعضی مطبوعات، اخباری منتشر کردند، مبنی بر اینکه در میان اعضای میسیونری و مبلغان گروههای مذهبی مسیحی در آذربایجان، افراد وابسته به لابی ارامنه در اروپا و امریکا حتی اشخاص مرتبط با تشکیلات امنیتی ـ اطلاعاتی جمهوری ارمنستان وجود دارند.(۷)
آنچه گذشت، شَمایی کلی از نفوذ و فعالیت جریانهای تبشیر مسیحی در جمهوریآذربایجان بود؛ کشوری با موقعیت حساس در منطقه جنوب غربیآسیا و یکی از همسایگان ایران که با دو عنصر مذهب(تشیع) و قومیت(ترک آذری)، هرچه بیشتر با آن ارتباط پیدا میکند. همین موقعیت است که رژیمصهیونیستی و حامیان غربی آن را متمرکز بر آذربایجان ساخته تا با بهرهگیری از حاکمیت سکولاریسم در آن کشور، نیروهای پیشبرنده اهداف خاورمیانهای خویش را با سهولت بیشتری در منطقه مستقر سازند و از باکو به عنوان پایگاهی برای فعالیتهای تبشیری استفاده کنند.
پینوشت:
- میسیونرهای غربی در جمهوری آذربایجان (بخش اول )، خبرگزاری جمهوری اسلامی ، ۱۹/۹/۱۳۸۵.
- محمودی، ابوالقاسم، کلانتری، بهرنگ، «تشیع در جمهوری آذربایجان و چالشها و فرصتهای پیش روی شیعیان این کشور»، ۲۸ مهر ۱۳۹۲.
- محمودی، ابوالقاسم، کلانتری، بهرنگ.
- مطلقگرایی در جدایی دین از دولت امکانپذیر نیست، مصاحبه رافیق علیاُف، رئیس کمیته دولتی امور تشکلهای دینی جمهوری آذربایجان با نشریه قطب، پایگاه اینترنتی http://www.qutb.org/mus.htm
- محمودی، ابوالقاسم، کلانتری، بهرنگ،.
- محمودی، ابوالقاسم، کلانتری، بهرنگ
دیدگاهتان را بنویسید