عموماً وقتی لفظ جاسوس و جاسوسی را به کار میبریم، تصویر ذهنیمان به فردی باز میگردد که با سلاحهای محیرالعقول به عمق سازمانهای نظامی و اطلاعاتی وارد شده و بعد از یک نبرد قهرمانانه، هر چه را مطلوب است با خود میبرد. اما در واقعیت، کافی است که یک کشور در جامعه هدف خود یک شبکه انسانی کاملاً عادی و همسطح با طبقات مختلف و به ویژه اقشار پایین جامعه داشته باشد تا بتواند استراتژیکترین اطلاعات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مطلوب خود را از دل آن شبکه استخراج نماید.
در تحقیق کلان دادهها، روشی وجود دارد که در آن جمعآوری اطلاعات از منابع عمومی و آزاد است. در عمل، ملاک اصلی اطلاعات منبعباز، این است که به هیچوجه به روشهای جمعآوری محرمانه برای دستیابی به آن نیاز نباشد. به عبارتی این روش، جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعاتی است که از منابع عمومی یا آشکار اجتماعی به دست آمدهاست.
در جامعهای مثل ایران، از دیرباز -تقریبا از دوران قاجار- شکلگیری شبکههای اجتماعی کلاسیک، توسط دو کنسولگری استعماری مطرح روس و انگلیس در قالبهای مختلف صورت میگرفت. این شبکهها یکی از مهمترین ابزارهای اثرگذاری در جامعه، هدایت افکار عمومی، تعقیب اهداف استراتژیک و منبعی برای جمعآوری اطلاعات بودند. از نمونههای بسیار بارز آنها هم میتوان به ساماندهی گروههای انگلوفیل¹ داخلی، تأسیس لژهای فراماسونری و تشکیل یا هدایت ساختارهای فرقهای مانند بهائیت و… در کشور اشاره کرد.
از میان ابزارهای مذکور، تشکیلات مخفی بهائیت، از زمان شکلگیری تا کنون، کار ویژه جمعآوری اطلاعات از منابع باز را تعقیب کردهاست و صیانت، کلیدواژه این فرقه برای کسب اطلاعات پیرامون اشخاص حقیقی و حقوقی مختلف است.
گروه صیانتی بهائیت، وظیفه حراست، نظارت و جمعآوری اطلاعات تمام بهائیان جهان را بهعهده دارد. برای توضیح بیشتر، باید گفت بهائیت با ظاهری شبهمذهبی اما ماهیتی به شدت الحادی، شبکهای از اعضا را شامل میشود که علاوه بر قرار گرفتن تحت آموزشها و مغزشوییهای گسترده که از زمان کودکی الزامی و اجتنابناپذیر است، مکلف به رعایت ضوابط بسیار سختگیرانه تشکیلاتی نیز میباشند. در این ساختار تشکیلاتی، هر عضو مکلف به زندگی در همان موقعیت جغرافیایی است که فرقه برای وی تعیین میکند و حتی تغییر مکان زندگی، بدون اجازه تشکیلات، مستوجب تنبیه و توبیخهای مختلف است. همچنین اعضا موظف هستند تا در جلسات تشکیلاتی منظمی که ضیافت نامگذاری شده، شرکت نموده و کوچکترین مسائل شغلی، اداری، اجتماعی و… اطراف خود را در جلسه اعلام نمایند.
به عبارت دیگر، مسئولان فرقه با پوشش مختلف، نظیر چارهاندیشی جهت مشکلات اعضا و… به کسب خبر از زیرمجموعههای خود در تمام لایههای گوناگون زندگی، اعم از خانوادگی، شغلی، علایق شخصی، موقعیت اجتماعی، وضعیت معیشتی، ارتباطات خانوادگی و… پرداخته و تمام این اطلاعات جمعآوری شده را در پکیجهای تحلیل، جمعآوری نموده و از طریق سرویسهای امنیتی موجود در تشکیلات، یعنی مشاورین قارهای، مساعدین و در نهایت، اعضای دارالتبلیغ در حیفا، تجمیع کرده و در اختیار مرکز تشکیلات فرقه در فلسطین اشغالی قرار میدهند.
بنابراین میتوان بیان داشت که هر بهائی، یک جاسوس بالقوه است؛ جاسوسی که هر چند وقت، تمام مشاهدات، مکالمات و مراودات دایره ارتباطی خود و خانوادهاش را در اختیار سران تشکیلات قرار میدهد. این اطلاعات خام، مثلاً در مورد مردم جمهوری اسلامی ایران به سرزمین دشمنترین دولت، یعنی رژیم صهیونیستی فرستاده میشود. دولتی که با وجود تمام امکاناتی که در اختیار تشکیلات بهائی قرار میدهد، برای صحبت از این فرقه در اسرائیل، منع قانونی قرار داده است. پس قطعاً منافعی دو جانبه در این حمایت آشکار وجود خواهد داشت.









دیدگاهتان را بنویسید