خلاصه شدن شخصیت زنان در نقشهای کلیشهای دختر، همسر و مادر و وظایف و مسئولیتهای مرتبط با این نقشها، آنان را به سمت کشف راههایی برای کاستن از بار این فشارهای نامحسوس سوق میدهد.
یکی از علل گرایش زنان به جنبشها، یافتن موقعیت اجتماعی جدید در این فرقههاست. در جریان اشو، اکثر مبلغان و حلقه اولیه وی را زنان تشکیل میدهند. وی با اینکه تربیتشده در نظام کاستی هند است و نگاه تحقیرانهای نسبت به زنان در متون هندو و بودایی وجود دارد، اما برای پیشبرد اهداف خود، نقش رهبری را به زنان میدهد و از مفاهیمی چون انرژی زنانه به عنوان ویژگی بارز معنویتهای نوپدید نام میبرد.
جالب توجه است که همزمان با پیدایش معنویتوارههای نوپدید در غرب، شاهد حضور زنان به عنوان کشیش کلیسای یونیتی، مؤسس جامعه تئوسوفی و رهبری جریان تفکر نوین به عنوان مهمترین جریانهای عصر جدید نیز هستیم.
نمونه بارز این ادعا را میتوان در کتاب «صد رهبر معنوی جهان»، مشاهده کرد. این کتاب، معرفی و شرححال ۲۴ تن از رهبران بهاصطلاح معنوی زن جهان را مطرح کرده است.¹ هر کدام از این شخصیتها با تشکیل مؤسسات و انجمنها، همچنین چاپ کتاب و برگزاری سمینارهای متعدد، نقش مهمی در هدایت شبهمعنویت های نوپدید ایفا میکنند.
در برخی شبهمعنویتهای نوین، به ویژه از نوع ضدفرهنگی، ممکن است زنان آزاد، دارای قدرت باشند. شمار زنان در این نوع جریانها، بیشتر و تعداد آنان گاهی به نسبت دو به یک از مردان میرسد. در مسلک اشو، براهما کوماریش، پرستندگان الههها و دیگر گروههای بتپرست چنین است. در صورتی که در فرقههای سنتیتر و اقتدار گراتر مسیحی، مردان در اکثریتاند.
این نکته نشان میدهد که زنان، تمایل به انتخاب گزینههایی دارند که دامنه وسیعتری برای تواناییهایشان در اختیار میگذارند.²
۱. ظهور انرژی زنانه در عرفانهای نوظهور، تبیان، ۱۳۹۲/۱/۱۲
۲. پاتیک الیزابت، زنان در جنبشهای دینی نوین، کتاب نقد، شماره ۴۵
دیدگاهتان را بنویسید