هفتهنامه امرداد، سال ۱۴۰۲، ۲۴ سالگی خود را جشن گرفت تا بیش از دو دهه فعالیت مستمر خود را به عنوان رسانهای مستقل و تخصصی در حوزه تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران نظارهگر باشد. این نشریه با مدیریت و کادر زرتشتی، علاوه بر جامعه زرتشتیان ایران، در دسترس عموم جامعه نیز قرار دارد و از این منظر، تنها رسانه تولیدشده جامعه پیروان ادیان توحیدی است که مخاطبانی فراتر از گستره اعضای جامعه خود دارد. همین موضوع است که رسالت امرداد را دوچندان ساخته و گردانندگان آن را به تلاش بیشتر برای ارائه محتوایی غنیتر و مثمرثمرتر در عرصه تاریخ، فرهنگ و محیط زیست وامیدارد. به بهانه ۲۴ سالگی اَمرداد، آقای بابک سلامتی، مدیرمسئول این هفتهنامه امرداد قدری در خصوص فراز و نشیبهای سپریشده، چالشها و دغدغههای کنونی و چشمانداز آتی آن توضیح میدهند:
-برای شروع، مختصری درباره تاریخچه هفتهنامه اَمرداد توضیح دهید؟
امرداد به پیشنهاد فرد خیراندیشی به نام آقای «جمشید جاماسیان» پا گرفت و شماره نخست آن در سال ۱۳۷۸ منتشر شد. عنوان اَمرداد از یکسو، فرهنگ و تاریخ ایران را بازنمایی میکند و از سوی دیگر، نام یکی از فروهرهای نگهبان درختان و گیاهان است که به ارتباط هفتهنامه با موضوع محیطزیست اشاره دارد.
– چشمانداز آتی امرداد چیست؟
دورنمای ما برای امرداد این است که یک آژانس تولید محتوا در عرصه تاریخ و فرهنگ غنی ایران باشیم. این است که دستکم یکی از این آژانسها باشیم یا دوست داریم مهمترینشان باشیم. آرزو داریم، یک رسانه خبری چندزبانه برای معرفی تاریخ، فرهنگ و میراث فرهنگی و صنایع دستی ایران باشیم.
-چه چالشها و دغدغههایی در مسیر خود دارید؟
به سبب تحریمهای اقتصادی در سالهای گذشته، الآن تیراژمان پایین آمده، امروز اَمرداد در دسترس همگان نیست و خیلی از همکیشان و البته خوانندههای ایراندوستمان گلایهمند هستند که نمیتوانند به راحتی هفتهنامه را به دست بیاورند. گرانی کاغذ و هزینههای جانبی، مشکلی است که اکنون همه مطبوعات، بهویژه هفتهنامهها با آن روبهرو هستند.
برای آشنایی بهتر با سیر موضوعی و محتوایی این هفتهنامه زرتشتی، در ادامه مشروح یکی از سرمقالات اَمرداد در زمینه «بررسی وضعیت سینمای ایران» ارائه میشود:
«چندی اســت ســینمای ایران، دوقطبی شدهاســت. کمدی، درام و دیگر هیچ! بیشتر فیلمهای ســینمایی که در چند سال گذشته ساخته شدهاند یا در دسته (ژانر) خندهدار جای میگیرند یا اندوهبار! پیش از آنکه دامان سخن گسترده شود، گفتنی است که هرچه در این نوشتار گفته آمد یا نوشته خواهدشد، دیدگاه بینندهای است که هیچ سررشــته و کارآزمودگی درباره سینما ندارد و تنها سخنی است که شــاید نگرش بخشــی از بهرهبران سینمای ایران را بازگو کند. شوربختانه پرداختن بیشتر فیلمسازان، تنها به دو دسته خندهدار و اندوهبار، گونهای یکنواختی و یکدستی آزاردهنده را پدید میآورد. فیلمهای دسته اندوهبار (درام) هم از ســه گونــه اجتماعی، جنگی و جنایی، کمتر بیرون میروند. در دسته فیلمهای خنــدهدار (کمدی) هم کمتر فیلم هــای فاخر و ارزشــمند که پس از پایان آن، آدمی احســاس شــادمانی از آموختن داشته باشد، دیده نمیشود و این مایه شــوربختی است! این دوسویگی خســتهکننده، افزون بر اینکه مردمان را از فیلمهای ایرانی دور کرده و به اقتصاد سینما آسیب زده و ریشههای هنر هفتم را زار و نزار میســازد، ســلیقه و پسند ایرانیان را یکدست کرده و از رنگارنگی و زیباخواهی آن میکاهد. خوشپسندی ایرانیان که هزارهها در خانگســتری و خانهآرایی، مهرازی(معماری)، فرشبافی و زیراندازدوزی، آذین جامهها، زیورسازی و … در جایجای زندگــی او بر پهنه ایرانزمین روان بودهاست، امروز با چالش روبهرو شدهاست. ســینمای یکنواخت امروز به جای اینکه سپهر اندیشه ایرانی را برفــرازد، آن را از ژرفبینی و فرزانش، تهی میکند و آفرینش هنر ایرانی را که هزارههای پیدرپی در ساخت و ساز بوده، از کار میاندازد! این آفت، چندی بیش نیست که گریبانگیر ســینما شــدهاســت، در دهههای پیش، نمونههای خوبی را از ســینمای فرهنگی و پیشبرنده دیدهایم، اینک اما کمتر فیلمهایی را میبینیم که زمینههای آموزشی و فرهنگی را در کالبد فیلمی دلربا دمیده باشند و بیننده چشمههایی از ایراندوستی و فرهنگمداری را در داستان فیلم ببیند! فیلمهــای ســاخت دیگر کشــورها هر یک انگیزهای پنهــان دارند که با اندکی ژرفبینی به چشم میآید. انگار فیلمسازان در این کشــورها از برنامهای نانوشته در گســترهای ملی پیروی کرده و بر ســر رســیدن به جایگاهی آرمانی میکوشند. هالیوود، رؤیــای آمریکایی را در هر فیلم به نمایش میگذارد! بالیوود، شادزیوی و خرسندی در زندگی آمیخته با غم و درد و سختی را بر لایههای هازمان هندوستان میپراکند، کره جنوبی از ســال ۲۰۰۰ به اینســو که قیچی سانسور، سینمایش را به زبالــهدان تاریخ انداخت، با فیلمهایش رشــد و گسترش چشــمگیری را فرادید آورده و سختکوشی، رقابت و البته انتقام را گســترش میدهد تا خود را در نبرد با کره شــمالی و چین، بازنده نبیند. چین در میدان اقتصاد، گــوی پیروزی را از آمریکا ربوده و در ســال ۲۰۲۱ با ۷ و ســهدهم میلیارد دلار فروش، از بزرگترین اقتصاد جهان در صنعت ســینما پیشی گرفتهاســت. ترکیه هم گمان میرود برای افزایش گردشگر و پیوستن به اتحادیه اروپا برنامه دارد. دیگر کشورهای نامدار در ســینما چون ژاپن، فرانسه و روسیه نیز هریک از سینما در راستای رسیدن به آماجهای ملی، اقتصادی و سیاســی خود بهره میبرند! اما ما چه؟! در بیشتر فیلمها، یا در فضایی تیرهوتار، شوربختی و بدفرهنگی را به نمایش میگذاریم یا در فضایی خندهدار، لودگی و لوسبازی را به کار میگیریم تا رکورد فروش پیشین را بشکنیم. البته اینکه فیلمهای خندهدار میکوشند از بار غم و اندوه مردم بکاهند، بسیار پسندیده اســت و اگر این کار بر مدار فرهنــگ پیش میرفت، بســیار پســندیدهتر! افسوس که فیلمسازان ما فراموش کردهاند که خویشکاری دارند تا با فیلمهایشان بر مهربانی مردم نسبت به خود، دیگران و زیســتبوم بیفزایند، فرهنگ درســت زندگی را بگسترانند، مزه گوارای کتابخوانــی را به مردم بچشــانند، راه و روش زندگی را برای بالندگی، پیشــرفت و آبادانــی ایران و جهان بیاموزانند، تاریخ ملی ایرانزمین را بازگوینــد و مــردم را با گذشــته پرفرازونشیب کشورشان آشنا سازند و … بدبختانــه گمان میرود ســینمای ما سرگشته و سرگردان به بیراهه میرود و ســکاندار این سرگشتگی، مسئولان فرهنگی کشور هســتند که روزبهروز بر این ســرگردانی میافزایند و انگار هیچ برنامــهای بــرای برونرفت از این سرگشــتگی ندارنــد. خداوند این کوتاهیها و ناکارآمدیها را بر سینما و مسئولان آن ببخشاید.*
* سلامتی، بابک، سینمای سرگشته، امرداد، ش ۴۷۴، ۲۰ شهریورماه ۱۴۰۲، ص۱.
دیدگاهتان را بنویسید