استعمارگران پس از پشت سرگذاشتن ادوار کلاسیک و نوین، امروزه در چهرهای فرانو و در قالب پروژه جهانیسازی، به دنبال مصادره منافع ملتها در جهت اهداف خویش هستند. مهمترین دغدغه سلطهگران در روند جهانیسازی، همسانسازی ارزشهای فرهنگی موجود در جوامع مختلف، در راستای ارزشهای نظام سرمایهداری است، چرا که در صورت پذیرش گفتمان سرمایهداری از سوی تودهها، این ملتها هستند که منبع قدرت نظام سلطه خواهند بود. از جمله مهمترین منابع تعریف و تولید ارزش در جوامع مختلف، ادیان و آموزههای معنوی آنان است. اما همسانسازی باورهای موجود در ادیان مختلف که در مواردی همچون اسلام، متضمن ارزشهایی چون عدالتخواهی و ظلمستیزی است، چگونه امکان دارد؟
یکی از نسخههای نظام سلطه برای پاسخگویی به این نیاز، بهرهگرفتن از مدل معنویت بدون دین است. در معنویتگرایی بدون دین، افراد با عبور از سطح مناسک و بدون در نظرگرفتن چهارچوب حقایق دینی و وحی و تفسیر عالمانه آموزههای دینی، صرفاً بر ابعاد اخلاقی و معنوی و در مواردی تجربیات معنوی موهوم، تمرکز میکنند.
در این فضا که معنویت بدون هیچگونه شاخص بیرونی و صرفاً مبتنی بر تفاسیر ذهنی افراد تعریف میشود، آموزههای اخلاقی و معنوی ادیان، به راحتی دستخوش تحریف میگردد. به دنبال این وضعیت، سوداگران نظام حاکم جهانی در تلاشند تا با بهرهگیری از قدرت جریانسازی رسانهای، قرائتی از معنویت، هماهنگ با ارزشهای نظام لیبرالسرمایهداری را بر افکارعمومی غالب سازند.
از جمله مهمترین جریانهای معنوی نوظهوری که با رویکرد معنویت بدون دین، سازماندهی و ارزشهای نظام سرمایهداری در آن نهادینه شده، جریانی موسوم به تفکر نوین است. مفاهیمی مانند قانون جذب و آثاری بهظاهر روانشناختی همچون کتاب و فیلم راز که مدعی رقم زدن سعادت مادی و معنوی با فرمولهایی ساده و سریعاند، گوشهای از رهاورد جریان تفکر نوین به شمار میرود.
مروجان تفکر نوین، در قالب بافتههایی چون قانون جذب، مدعیاند که عالم در خدمت ذهن بشر است و انسان هر هدف و آرزویی را عمیقاً تصور کند، کائنات همچون غول چراغ جادو، آن را برآورده خواهد کرد. پس تنها، به آنچه میخواهید، بیاندیشید و به آنچه نمیخواهید، حتی فکر هم نکنید. بر همین اساس، مروجان قانون جذب، راه مقابله با هرگونه ظلم وفساد را، فکر نکردن حتی درباره مقابله با آن ذکر میکنند. بنابراین جنگ، ستم، فساد و بیعدالتی، نتیجهی اندیشه کسانی است که میخواهند با اینها مبارزه کنند و کسانی که با این موارد کاری ندارند، مصلحان واقعی هستند. در کتاب و فیلم راز، به روشنی بیان میشود که جنبش ضدجنگ، جنگ بیشتری تولید میکند زیرا به آنچه نمیخواهد، توجه میکند.¹
با اندکی تأمل میتوان پی به خدمات شایان جریانهایی چون تفکر نوین در تقدسبخشی به نظم سرمایهداری حاکم بر جهان پی برد. جنگافروزان و استعمارگران غربی درصددند به مدد موهوماتی چون قانون جذب، ریشه هرگونه مبارزه را حتی در عالم ذهن نیز بخشکانند.
۱. راندا براون، راز، ترجمه مهدی قراچهداغی، ص۱۵۶.
دیدگاهتان را بنویسید