مذهب، مفهومی است حساسیت برانگیز و مهم؛ این اهمیت هنگامی مضاعف میشود که آن را در کنار واژههای دیگری چون آزادی قرار دهیم؛ ترکیب اضافی چون آزادی مذهبی نهتنها زیبا و دلنشین، که خواستنی و آرمان خیل کثیری از ابنای بشر بوده و هست.
پس از انتشار خبری مبنی بر بهرسمتشناسی کشتار ارامنه از سوی نخستوزیر رژیمصهیونیستی، «آرام شاهنظریان»، سردبیر روزنامه ارمنی «آلیک» در کشورمان، با اختصاص سرمقاله شماره 155 این روزنامه به این موضوع، ذیل مطلبی با عنوان «بیاخلاقی، عامل کشتار»، مواضع انتقادی خود را -به عنوان یکی از کنشگران اجتماعی مسیحیان ارمنی کشورمان- نسبت به این مقوله ابراز کرده، به واکاوی ابعاد و اضلاع نهان این رویکرد نسبتاً غیرمنتظره رژیمصهیونیستی -در شرایط حساس کنونی- پرداختهاست که ترجمه اختصاصی آن در ادامه تقدیم مخاطبان محترم میشود.
چنانکه در مقاله مقدماتی پرونده حاضر تبیین گردید دیپلماسی آمریکایی اسلام به اصطلاح غربیها میانه رو از طریق بازوها و شرکای مختلف در جوامع و مناطق هدف پی گرفته میشود و «تصوف» به عنوان یکی از مهمترین این ابزارها خود بنا به ماهیت در چند جبهه به ایفای نقش میپردازد؛ بخشی مرتبط با تصوف شیعی مذهب و بخش دیگر متعلق به جریانهای صوفی سنی مذهب «بکتاشیه» به عنوان مصداقی از جرگه نخست مورد اشاره قرار گرفت و اینک جریان فرقه کسنزانیه به مثابه نمود جرگه دوم در مطلب پیش رو واکاوی میگردد تا ابعاد و کیفیت نقش آفرینی این جریان صوفی سنی مذهب در پیشبرد پروژه ایجاد شبکه هایی از مسلمانان میانه رو هر چه بهتر شفاف شود. اهمیت این جریان وقتی آشکار میشود که از شعار محوری سال های اخیر آن یعنی سلیمانیه پایتخت تصوف جهان آگاه شویم درست متناظر با همان راهبرد واتیکان« بکتاشیه» در «آلبانی»