شبگذشته، ماجراجویی تازه ترامپ در سناریوی «سوءقصد پنسیلوانیا» رقم خورد یا بهعبارتی ، رقم زده شد تا بتوان باز هم تحلیلهای تازهای در باب آنچه «ترامپیسم» یا«فرقه ترامپ» خوانده میشود، ارائه داد.
خبر «تشکیل دولت مستقل بکتاشیه در آلبانی» در شهریور ۱۴۰۳ واکنش گستردهای بهدنبال داشت؛ کشوری کوچک با ۲۷ هکتار و حکمرانی پیروان طریقت صوفی بکتاشی. این موضوع برای پیروان بکتاشیه و جامعه مسلمانان غیرمنتظره بود. گمانهها درباره هدف طرح متفاوت است؛ برخی فرصتطلبانه، برخی تهدیدزا میدانند و ردپای سیاستهای آمریکا در ایجاد شبکه مسلمانان میانهرو را پررنگ میدانند. این تلاش برای تمرکز بر تصوف و تأثیر بر اسلام اصیل نیازمند بررسی دقیق است.
پروژه «اسلام میانهرو» که در سال ۲۰۰۷ توسط مؤسسه رَند پایهریزی شد، بخشی از راهبرد دیپلماسی عمومی آمریکا برای مهار اسلام سیاسی و جمهوری اسلامی ایران است. در این طرح، با الگوبرداری از تجربه موفق آمریکا در جنگ سرد، هدف اصلی ایجاد شبکهای از مسلمانان لیبرال و غیردولتی است که با تکیه بر مؤلفههایی چون جدایی دین از سیاست، مخالفت با شریعت و پذیرش ارزشهای غربی چون دموکراسی و حقوق بشر، جایگزینی نرم و غیرمخاطرهآمیز برای اسلام انقلابی ارائه دهند. تصوف، اسماعیلیه آقاخانیه، انجمن حجتیه و جریان شیرازیها، به دلیل انطباق نسبی با این شاخصها، در کانون توجه قرار گرفتهاند و با بهرهگیری از ابزارهایی چون شبکههای ماهوارهای، نهادهای مذهبی و فعالیتهای فرامرزی، بهعنوان شرکای بالفعل این پروژه شناخته میشوند. تصوف با تأکید بر تساهل، بکتاشیه با الگویی شبهواتیکانی، اسماعیلیه با الگوی توسعهگرای غربگرایانه، و شیرازیها با گفتمان تفرقهافکن، همگی به نحوی در خدمت سیاست مهار هژمونی اسلام سیاسی قرار گرفتهاند. این پروژه بخشی از دیپلماسی عمومی آمریکا در چارچوب جنگ شناختی و قدرت نرم علیه جمهوری اسلامی ایران تلقی میشود.