«آرامیک شاهنظریان»، فعال رسانهای و فرهنگی ارمنی و سردبیر روزنامه ارمنی «آلیک» در سخنانی، به مشارکت سیاسی-اجتماعی جامعه مسیحیان ارمنی ایران اشاره داشته، بر پیوندهای دیرینه ارامنه و ایران تأکید نمودهاست.
حفظ کیان، تمامیت ارضی و امنیت ملی ایران، خط قرمز ماست
خوشبختانه آلیک در طول این دههها توانسته این خط صحیح را حفظ کند. البته ما خط قرمزهایی مشخص داریم؛ شامل حفظ کیان، تمامیت ارضی و امنیت ملی ایران. همه ما ایرانی هستیم و ارامنه، شهروند درجه یک این کشور هستند و خوشبختانه در طول این چهل و اندی سال، کسی چنین حرفی به ما نزده که شما شهروند درجه دو هستید. ما شهروند درجه یک هستیم و مانند هر ایرانی، حق رأی و تعیین سرنوشت سیاسی کشور و … را داریم و از آن استفاده میکنیم. به هر حال، برای ما یکسری اصول کاری وجود دارد از جمله حفظ اقتدار و استقلال کشورمان که برای ارامنه ایران هم خط قرمز است؛ چون ما شهروند این کشور هستیم، این مام میهن ماست، در این کشور زاده شدهایم، رشد کردهایم، تحصیلاتمان در این کشور بوده، این کشور برای ما خرج کرده تا توانستهایم به اینجا برسیم. پس اگر لازم به دفاع باشد بدون تعارف میگویم ارامنه هم شرکت خواهند کرد؛ همانگونه که از ابتدای مشروطه تا به امروز نیز مشارکت کرده و نقش مستقیم در دفاع مقدس داشتهاند. تعداد شهدایی که ارامنه دادهاند، سربازانی که در جنگ شرکت نموده و جانشان را تقدیم به حفظ تمامیت ارضی و کیان این کشور کردهاند، گویاست. الآن هم اگر -خداییناکرده- کسی بخواهد به این کشور نگاه چپ کند، تجاوز نماید، یک قسمت از خاک کشور را اشغال کند یا فکر تجزیه آن در ذهنش باشد، ارامنه هم مثل سایر ایرانیها در صف اول مبارزه و نبرد خواهند بود، در این امر شک نکنید.
ارامنه در طول چهار و نیم قرن در امنیت کامل در ایران زندگی کرده و حقوق برابر داشتهاند
من در مورد عمق تاریخ و ۲۵۰۰ سال قبل که اولین کلونیهای ارمنینشین در خاک امپراطوری ایران ایجاد شد، صحبت نمیکنم. از ارتباط بسیار عمیق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اشکانیان ایران و اشکانیان ارمنی، عبور میکنم و کاری با آن ندارم؛ بلکه اگر از سال ۱۶۰۴ که کوچ اجباری ارامنه توسط شاه عباس به ایران صورت گرفت را مبدأ بررسی قرار دهیم، از آن زمان تا امروز، چه اتفاقی برای ارامنه در ایران افتادهاست؟ آیا ما نسلکشی داشتیم؟! آیا فشارهای آنچنانی سیاسی-اجتماعی داشتیم؟ خیر. ممکن است در یک برهه زمانی، چند سالی فردی بر اساس سلیقههای شخصیاش عمل کرده باشد ولی ما هیچ محدودیتی نداشتهایم. ارامنه در طول این چهار و نیم قرن در امنیت کامل در ایران زندگی کردهاند، حقوق برابر داشتهاند، با احترام با همسایگان مسلمان، زرتشتی، کلیمی و سایرین، یک زندگی مسالمتآمیز و آرام داشتهاند. از زمان مشروطیت، از مجلس اول به بعد، ما دو نماینده در مجلس داریم. همیشه بوده و همین الآن هم داریم. نمایندگان فعلی ما همان حق برابر را با سایر نمایندگان دارند. در چند کشور جهان چنین چیزی وجود دارد؟ اصلاً چند کشور در دنیا هست که برای اقلیتهای دینی خود در مجلس، کرسی نمایندگی اختصاص دادهاست؟! در مورد مناسک مذهبی، اعتقادی و فرهنگی جامعه ما هیچگونه محدودیتی وجود ندارد. ما مراسم خود را در کلیسا انجام میدهیم، اعیادمان را در باشگاههایمان برگزار میکنیم، حتی جشنهای شخصی، عروسی، تولد و… را که ممکن است خیلی با جامعه مسلمان فرق داشته باشد، بدون هیچ محدودیتی برگزار میکنیم. شاید در سالهای اول انقلاب، به سبب برخی افراطهای -طبیعی- برخاسته از تغییر نظام، یکسری کجنظریها و اشتباهات وجود داشت ولی خیلی محدود بود. هیچوقت کسی به ما نگفتهاست شما اجازه فعالیت مذهبی ندارید و ارامنه، برابر بودهاند. رهبر انقلاب و امام خمینی(ره) با «اسقف آرداک مانوکیان» تعامل داشتند. همه اینها واقعیتهایی است که نمیتوان کتمان کرد. تعارفی هم نیست. کسی نمیتواند بگوید من الآن میخواهم حرف آنچنانی بزنم. نه! اگر این دوربین را هم قطع کنید، من [در جمع خودمان] هم همین حرف را خواهم زد.
هجمهها، بهرهبرداری از حقوق بشر است
خیلی جاها هم گفتهام و دوباره هم میگویم. این [هجمهها] بهرهبرداری از حقوق بشر و… است. نمونه بارزش همین امروز، مسئله کلیساهای بیتالمقدس است؛ کلیسای ارامنه، کلیسای ارتدکس یونانی و کلیسای ارتدکس روس که در بیتالمقدس مستقر هستند و از قرنهای متمادی، اراضی و املاک خودش را داشتهاند، امروز از سوی یهودیهای ارتدکس و افراطی و همین دولت [نامشروع] اسرائیل، مورد تعرض قرار گرفتهاند. آنها میخواهند اراضی و املاک کلیسای ارمنی را اشغال و ضبط کنند. آیا چنین اتفاقی در ایران افتادهاست؟ چرا کسی این مسائل را بیان نمیکند؟ چون پشت قضیه، رژیم اشغالگر قدس است. حال اگر با یک شخص تبشیری که میخواهد در اینجا تبلیغ و تبشیر کند، برخوردی شود، آن را با عنوان «[حقوق] اقلیتهای دینی» [در بوق و کرنا میکنند]، نه آقا! چنین چیزی وجود ندارد. یکی یک دستاندازی کردهاست.
در شهرهای مختلف، مسجد و کلیسا کنار هم قرار دارند/مشترکات و احترام متقابل ارامنه و نظام جمهوری اسلامی ایران، ریشهدار هستند
امروز، روستاهایی که سالهاست خالی از ارامنه هستند، هنوز وجود دارد. ارامنه در سراسر ایران، از کیش و جزیره هرمز تا شهرهای خوزستان، تهران، اصفهان، تبریز، ارومیه، گرگان، ساری، رشت، انزلی، اراک و شیراز، ساکن هستند. در مشهد یکیدو نفر، در آبادان یک خانواده بوده که الآن نمیدانم هستند یا نه. حتی در همه اماکنی که ارامنه زندگی نمیکنند هم تمام اماکن مذهبی آنها حفظ شده و جزء میراث فرهنگی هستند. این در حالی است که جمهوریآذربایجان و سایر کشورها رفتارهای دیگری دارند؛ اما در ایران چنین اتفاقاتی نیفتادهاست. ما با احترام کامل زندگی کردیم و این احترام دوطرفه، حفظ شدهاست. یک نکته جالب اینکه در هر کجای دنیا از ارمنستان تا کانادا و ایالات متحده(در دیاسپورای ارمنی)، وقتی در مورد ایران صحبت میکنیم، یک برخورد خیلی متفاوت بین ارامنه است، شاید آن شخص ارمنی حتی در عمرش ایران را هم نبیند ولی یک برخورد متفاوت، یک وابستگی روحی بین ایران و ارمنستان، ایرانیان و ارمنیان وجود دارد. من حرفم را با این جمله، کوتاه بکنم؛ باید این ایده را در این منطقه دنبال کنیم چون آینده ارامنه و ایرانیان، جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ارمنستان، وابسته به این است؛ یک نظام تمدنی مشترک، دو فرهنگ متفاوت. مشترکاتمان خیلی زیاد است. در شهرهای مختلف، مسجد و کلیسا کنار هم قرار دارند. کلیسای ارامنه، مسجد شیعه، دیوار به دیوار هم هستند. خب، این نشانگر چه چیزی است؟ این چیزها خیلی واضح است و ریشه در تاریخ داشته و به ملت ایران و ارامنه ارتباط دارد. آن مشترکات و احترام متقابل، ریشهدار هستند و نظام جمهوری اسلامی هم کمک میکند تا این رابطه عمیق، غنا پیدا کند.
نظر خود را درباره کلمات زیر بیان بفرمایید؟
-آلیک
خانه من، تمام عشق و زندگی من است. اینطور بگویم، خانه دوم من.
-آیت الله سید علی خامنهای
رهبر مقتدر یک کشور مقتدر، یک نظام مقتدر. ما یک کلمه خیلی قشنگ ارمنی داریم به نام «هرادِس»؛ یعنی کسی که آینده و افق دور را میتواند ببیند، تبیین و هدایت کند.
-سردار «شهید قاسم سلیمانی»
کسی که تمام زندگیاش را وقف اعتقادات، ایدئولوژی، کشورش و ملتش کرد. من احترام خاصی برای اینگونه افراد قائلم. حاج قاسم سلیمانی برای من یک الگوست؛ الگوی یک رزمنده، الگوی کسی که تمام زندگیاش را فدای اعتقادات، کشور، ملت و دینش کرد. تمام منطقه جنوب غرب آسیا مدیون حاج قاسم است. ایشان وقتی در عراق و سوریه بر ضد داعش مبارزه میکرد، برایش فرقی نداشت، کسی که از او دفاع میکند، شیعه است یا سنی، ایزدی است یا مسیحی، ارمنی است یا کرد و عرب و… .
ما تصویر شهید «رافی بیچاکچیان»، فرمانده مقاومت ارامنه حلب در برابر داعش را که در سال ۲۰۱۶ بر اثر گلولهباران این گروه تروریستی شهید شد، در کنار تصویر حاج قاسم قرار دادهایم. روزی که حاج قاسم شهید شد، من در صفحه فیسبوکم درباره ایشان نوشتم، اصلاً برایم مهم نبود که حذفم میکنند، صفحهام را میبندند، بلاکم میکنند و یا … . اگر کسی ادعای وطنپرستی، مردمی بودن، دنبالهروی از یک ایدئولوژی را دارد و مدعی است که جانش را فدای کشور، وطن، مردم، دین، ایدئولوژی و اعتقاداتش میکند، باید مثل حاج قاسم عمل نماید و راه دیگری وجود ندارد.
-جمهوری اسلامی ایران
نظامی که هم اقتدار سیاسی و نظامی برای کشور ایران به ارمغان آوردهاست، هم توانسته ایران را به کشوری تبدیل کند که اقلیتها و قومیتهای مختلف با صلح و صفا در کنار یکدیگر، یک زندگی آرام داشته باشند، برخلاف سایر کشورهای منطقه. بازهم دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، قبول بکنیم یا نکنیم، واقعیت آن است که ایران، تنها کشور این منطقه است که مردمش بهخصوص در طول این ۲۰ سال(از ۱۱ سپتامبر به بعد) در آرامش و امنیت زندگی میکنند و این نمیتوانست حاصل شود اگر یک نظام مقتدر مثل جمهوری اسلامی ایران وجود نداشت.
امیدوارم، بتوانیم وظیفهمان را انجام دهیم و در برابر نسلهای بعدی، روسفید باشیم.
دیدگاهتان را بنویسید