×
×

بازخوانی «ویکو»
نگاهی به حقوق‌بشر امریکایی در حوزه نژادی-مذهبی

  • کد نوشته: 1142
  • ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • ۰
  • مفهوم «آزادی»، به عنوان یکی از مهم‌ترین آرمان‌های بشر مطرح بوده‌است؛ چراکه با وجود اجماع بر سر ضرورت آن، همچنان تعریفی جامع، مانع و ذوابعاد از ماهیت، حدود و ثغور و کیفیت تحقق آن حصول نگشته و این مفهوم در هر نقطه و فرهنگ خاص، می‌تواند تعاریف و جنبه‌های متفاوتی به خود گیرد.
    نگاهی به حقوق‌بشر امریکایی در حوزه نژادی-مذهبی
  • مفهوم «آزادی»، به عنوان یکی از مهم‌ترین آرمان‌های بشر مطرح بوده‌است؛ چراکه با وجود اجماع بر سر ضرورت آن، همچنان تعریفی جامع، مانع و ذوابعاد از ماهیت، حدود و ثغور و کیفیت تحقق آن حصول نگشته و این مفهوم در هر نقطه و فرهنگ خاص، می‌تواند تعاریف و جنبه‌های متفاوتی به خود گیرد. همین تمایزهاست که صف‌بندی‌های حقوقی را در رابطه با آزادی شکل داده، مسئله «نقض» یا «مراعات» حقوق‌بشر را با معیار سطح و کیفیت برخورداری از آزادی‌های تعریف‌شده در حوزه حیات بشری، مطرح می‌سازد. یکی از کشورهای مدعی مراعات حقوق و آزادی‌‌های بشری، ایالات‌متحده امریکاست که با عناوینی چون «مهد دموکراسی» یا «کشور آرزوها»، ضمن ادعای زعامت در این زمینه، خود را محق در مقام قضاوت تلقی نموده‌است. اما باید کارنامه این کشور را در این زمینه

     

    آزادی در امریکا

    این پرسش مطرح است که آزادی‌ در خود امریکا تا چه حد مراعات می‌شود و آیا تصویری که از این کعبه آمال حقوق‌بشر در اذهان عمومی ساخته شده، رنگی از حقیقت دارد؟ نمونه‌های بسیاری از نقض آزادی در کشور آمریکا وجود دارد اما یکی از معروف‌ترین و فاجعه‌بارترین آن‌ها که چه بسا می‌تواند نمادی از پایمال شدن حقوق آدمی در قلب مهد دموکراسی باشد، حادثه موسوم به «ویکو» و نابودی اعضای فرقه «داوودیه» به‌واسطه محاصره و حمله نیروهای «اف.بی.آی» است که هنوز هم بر سر کم و کیف و جزئیات آن، مناقشه وجود دارد.

     

    ماجرای ویکو

    از حادثه ویکو، به سبب ابهامات بسیار پیرامون این واقعه، روایت‌های متعددی از آن بیان شده برخی، آن را نوعی خودکشی دسته‌جمعی به فرمان «دیوید کورش»، رهبر فرقه بیان کرده و عده‌ای آن را به حملات اف.‌بی.‌ای و استفاده از گازهای اشک‌‌آور قابل اشتعال نسبت می‌‌دهند. اما ماجرا چه بود؟

    «۵۱ روز بعد از محاصره مقر فرقه داوودیه در تگزاس یکی از بزرگ‌ترین تقابل‌های میان امریکایی‌ها بعد از جنگ داخلی رقم خورد. آغاز ماجرا روز ۲۸ فوریه ۱۹۹۳ بود که مأموران موسوم به ای.تی.اف مأموریت از پیش‌برنامه‌ریزی‌شده خود را آغاز کردند. این سازمان، ماه‌ها بود درباره فرقه داودیه تحقیق می‌کرد و معتقد بود به کار خرید، فروش و تغییر کاربرد سلاح‌های غیرقانونی می‌پردازد. آن‌ها بدین‌منظور، دو مأمور مخفی را در پوشش دانشجو به مقر فرقه ی داودیه فرستادند و براساس داده‌‌های جاسوسی آن‌ها نقشه عملیات طرح‌ریزی شد.

    به این ترتیب، ساعت ۹ صبح روز شنبه ۲۸ فوریه، کاروانی متشکل از ۷۶ مأمور نظامی، با حکم بازرسی و بازداشت به سوی مزرعه این فرقه موسوم «کوه کرمل» رفتند که در چند کیلومتری شهر ویکو (واقع در تگزاس) قرار داشت. اما وقتی مأموران به این مجتمع رسیدند، داودی‌ها از پیش از برنامه‌ آن‌ها باخبر شده بودند و انتظارشان را می‌کشیدند تا از خود دفاع کنند. این ماجرا به سرعت منجر به تبادل آتش شد و تیراندازی ۹۰ دقیقه طول کشید.

    «هدر جونز»، یکی از پیروان داودیه که در آن زمان ۹ ساله بود، در مستند اخیر نتفلیکس به نام «ویکو: آخرالزمان امریکایی» توضیح می‌دهد: «من لحظه برخورد گلوله به یکی از زنان کورِش را دیدم. جیغ‌هایشان را به یاد دارم، از خاطرم نمی‌رود. این بدترین بخش ماجرا بود که مردم گلوله می‌خوردند و صدایشان را می‌شنیدی».

    در نتیجه این درگیری‌ها، چهار مأمور ای.تی. اف و دو نفر از اعضای دیویدیه کشته و ده‌ها تن از دو سو زخمی شدند،  از جمله خود کورِش که دو گلوله به پهلو و پشتش اصابت کرد. نهایتاً ساعت ۱۱:۳۰ صبح بر سر آتش‌بس توافق شد و با شکست عملیات ای.‌تی.اف، نیروهای اف.‌بی.‌آی اختیار عملیات را به عهده گرفت و در نتیجه آنجا را محاصره کردند. از آن زمان به بعد، درگیری جنبه دیگری پیدا کرد. «ملکوم گلدول» در نیویورک تایمز، ماجرا را این‌طور روایت می‌کند: اف‌.بی.آی نیروهایی را جمع کرد که گفته شده شاید عظیم‌ترین نیروی نظامی بوده که تا به حال در برابر یک مظنون غیرنظامی در تاریخ امریکا گرد هم آورده شده‌است: ۱۰ تانک برادلی، دو تانک آبرامز، چهار خوردوی مهندسی نبرد، ۶۸۸ مأمور علاوه بر ۶ مأمور گمرگ امریکا، ۱۵ نفر از پرسنل ارتش، ۱۳ نفر از گارد ملی تگزاس، ۳۱ نفر رنجر تگزاسی، ۱۳۱ مأمور اداره امنیت عمومی، ۱۷ نفر از اداره کلانتری بخش مک‌لینان و ۱۸ نفر از اعضای پلیس واکو که روی هم ۸۹۹ نفر می‌شدند.

    «جان مک‌لی‌مور»، گزارشگر تلویزیون محلی «کی دابلیو‌ تی اکس» در مستند نتفلیکس در این باره می‌گوید: «انگار در سینما نشسته‌ بودی و فیلم جنگی می‌دیدی با این تفاوت که این یکی در زندگی واقعی رخ می‌داد.»

    مذاکرات تلفنی با کورِش برای تسلیم آغاز شد. او قول داد اگر پیامی از او را در رادیو پخش شود، اجازه خروج به کودکان دهد و همین اتفاق هم افتاد؛ حدود ۳۵ نفر از جمله ۲۱ کودک از مزرعه خارج شدند، لحظاتی بود که اف‌.بی.‌آی احساس می‌کرد ماجرا دارد خاتمه پیدا می‌کند، چون کورش مایل بود با مسالمت از محوطه خارج شود. تا اینکه کورش اعلام کرد خدا به او دستور داده‌است که صبر کند و به این ترتیب از روز ۲۳ مارس به بعد حتی یک نفر  هم از محوطه خارج نشد.

    فشارهای اف.بی.آی برای بیرون آوردن اجبار‌ی‌ شدت گرفت. برق محوطه قطع شد و با نورافکن‌های قوی آنجا را روشن کردند. همچنین با کار گذاشتن بلندگوهای بزرگ اطراف مجتمع به پخش اصوات آزار دهنده پرداختند.

    کورش با دوربینی که اف.‌بی.‌آی اجازه داده بود وارد محوطه شود، از خود در کنار تعدادی از بچه‌ها و زنان جوان فیلمبرداری می‌کرد و آن‌ها را فرزندان و همسران خود معرفی می‌نمود و می‌کوشید روشن کند گروگان نیستند. این تصاویر هرگز به مطبوعات نرسید.

    «شرودر»، یکی از افراد خارج‌شده از مجتمع توضیح می‌دهد: «عادی بود که کورش با چند زن و حتی افراد زیر سن قانونی روابط جنسی داشته باشد. من شب‌ها در جلسات مطالعه انجیل بیدار می‌ماندم و دعا می‌کردم که رهبر، روزی مرا انتخاب کند. در نظام فکری ما، همه دخترها در سن ۱۲ سالگی بالغ محسوب می‌شدند.»

    مسئله سوءاستفاده از کودکان، بهانه اصلی برای اقدام بدون مماشات را به اف.بی.آی داد. «جانت رینو»، دادستان کل وارد عمل شد و برای پایان دادن به این محاصره که هر روز میلیون‌ها دلار برای دولت خرج برمی‌داشت و وجهه آن را نیز به شدت خراب می‌کرد، در نهایت استفاده از گازهای اشک‌آور را برگزید.

    حدود ساعت ۶ صبح روز ۱۹ آوریل به اطلاع داودی‌ها رسید که نیرو های اف.بی.ای اماده پرتاب گاز اشک‌آور هستن ولی کسی به آنجا حمله نمی‌کن. از افراد داخل درخواست شد محوطه را ترک کنند. بر اساس گزارش «کمیسیون متکثری از کنگره» در سال ۱۹۹۶: به رغم مخالفت مذاکره‌کنندگان، ظرف چند دقیقه فرمانده تیم نجات دستور داد همزمان به داخل کل مجموعه گاز پرتاب شود. این کار، شش ساعت ادامه پیدا کرد اما هیچ‌کس از ساختمان خارج نشد. حدود ظهر، سه نقطه مختلف مجتمع داویدیه دچار آتش‌سوزی شد و ظرف چند دقیقه، تمام محوطه، خاکستر گشت و ۷۶ تن از جمله دیوید کورش در آتش سوختند. مأموران آتش‌نشانی به موقع نرسیدند. برای کسانی که معتقد بودند آخرالزمان نزدیک است، این پایان ماجرا بود.

    روز بعد، «بیل کلینتون» رئیس‌جمهور وقت امریکا، با سلب مسئولیت از دولت درباره این حادثه ابراز داشت: «فکر نمی‌کنم دولت امریکا مسئول این باشد که گروهی از متعصبان مذهبی تصمیم گرفته بودند خود را بکشند.»

    «استیوارت ا. رایت»،‌ استاد روانشناسی دانشگاه «لامار» و ویراستار کتاب «آخرالزمان در ویکو» در این رابطه بیان می‌دارد: «در نظرسنجی‌ که سال بعد علنی شد، اکثریت اندکی از بزرگسالان، دولت فدرال را تا حدود زیادی مسئول حوادث ویکو تلقی کردند. به مرور زمان و واسازی واقعیت‌ها، این نتیجه حاصل شد که این امکان وجود داشت که اوضاع با مسالمت ختم شود. شواهد زیادی دال بر این امر وجود دارند و امروزه عده‌ای از کسانی که در ماجرا نقش داشتند، به آن اذعان دارند.»

    «گری نوزنر»، مذاکره‌کننده ارشد اف.‌بی.‌ای نیز بارها اذعان کرده‌است: «دیوید کورش در نهایت مسئول است ولی معنایش این نیست که ما به مثابه یک سازمان اشتباه نکردیم. بله ما اشتباه کردیم. در ویکو به آن اندازه که می‌‌شد جان افراد را نجات ندادیم و برای من این یک شکست است.»

    بین آوریل ۱۹۹۵ و مه ۱۹۹۶ ، دو کمیته کنگره در باره این حادثه تحقیق کردند و در نهایت مسئولیت را بر گردن کورش انداختند ولی گزارش نهایی، قویاً از تصمیم‌ها و راهکارهایی که سازمان‌های دخیل در ماجرا در پیش گرفتند، انتقاد کرده‌است.

    در این گزارش به موارد ذیل اشاره شده است:

    – دخالت ای.تی.اف به شدت دور از صلاحیت‌ بوده است.

    -تصمیم دادستان کل «شتاب‌زده، گمراهانه و به شدت غیرمسئولانه» می باشد.

    -گاز اشک‌آور می‌تواند باعث ناراحتی فیزیکی «فوری، مزمن و شدید» برای کودکان کم سن و سال، زنان باردار و افراد سالخورده واقع شود و بر این مبنا استفاده از آن را رد کرده و معتقد است مأموران باید تا آخر بر سر یک پایان مسالمت‌آمیز، چانه‌زنی می‌کردند.

    با این وجود، این گزارش تلاش می‌کند نظریه‌های مبنی بر اینکه این مأموران بودند که عامدانه یا ناخواسته با ترکیب تیراندازی و مواد شیمیایی موجود در گاز اشک‌آور، باعث بروز آتش‌سوزی شده بودند، نفی کند و با استدلال وزارت دادگستری برای توجیه نفرستادن آتش‌نشان‌ها به صحنه و تأخیر در تماس با آتش‌نشانی، مخالفتی ندارد.

    در واقعه ویکو دو حق اساسی شهروندان آمریکایی نقض شد؛ آزادی عبادت و حق حمل اسلحه، اما دولت فدرال عملاً دشمن این آزادی‌ها بود. در این رابطه، «هایدی بایریش» می‌گوید: «ویکو هنوز هم در فضاهای ضد دولتی به عنوان ماجرایی مطرح است که نشان می‌دهد دولت فدرال از شهروندانش محافظت نمی‌کند و مایل است حقوق مدنی آن‌ها را نقض کند و سلاح‌هایشان را از آن‌ها بستاند»

     

    نقض مداوم حقوق شهروندان امریکایی در حوزه مذهبی و نژادی

    بررسی حقوقی شهروندان امریکایی نشان می‌دهد، دامنه زیادی از نقض حقوق دائمی در حوزه مذهبی و نژادی وجود دارد. برخی از مهم‌ترین محورهای این نقض عبارتند از:

    ۱-قانون ضد فرقه

    نکته قابل‌تأمل دیگر، وجود قانون ضدفرقه در امریکاست که عملاً آزادی عمل جریان‌های فکری و مذهبی را با برچسب «فرقه مخرب» (cult) تحت‌تأثیر قرار داده و دست نهادهای دولتی را برای هرگونه ایجاد محدودیت و برخوردهای سلبی، باز می‌گذارد، همان‌طور که در ویکو شاهد بودیم.

    ۲-تبعیض نژادی

    طبق آمار،حدود ۸۱ درصد از بزرگسالان آسیایی امریکایی بر این عقیده هستند که خشونت علیه جوامع آسیایی‌تبار در این کشور در حال افزایش است؛ جنایات ناشی از نفرت‌ علیه آسیایی‌تبارها در شهر «نیویورک» نسبت به سال ۲۰۲۰ حدود ۳۶۱ درصد افزایش یافته‌است. ۵۹ درصد از امریکایی‌ها می‌گویند که گروه‌های اقلیت قومی، فرصت‌های شغلی برابری ندارند.

    همچنین، شورای روابط اسلامی-امریکایی در گزارش حقوق بشر خود در سال ۲۰۲۱ اعلام کرد؛ در سال ۲۰۲۰ تعداد ۶۱۴۴ مورد شکایت در مورد تبعیض، مهاجرت، محدودیت سفر، تعصب، اجرای قانون و مسائل مربوط به مدرسه دریافت کرده که ۹ درصد نسبت به گزارش مشابه منتشر شده در سال ۲۰۱۸ افزایش داشته‌است. محدودیت‌های مهاجرتی و مسافرت با ۱۸۱۴ شکایت، بیشترین مسئله گزارش شده و تبعیض با ۱۱۵۱ شکایت در کشور در رده دوم قرار دارد. تبعیض در استخدام با ۵۷ درصد تحت این عنوان ثبت شده‌است

    ۴- وضعیت زندان‌ها

    طبق آمار، تعداد زندانیان سیاهپوست، چهار برابر سفیدپوستان است و آمار زندانیان بومی نیز سه برابر بیشتر از سفیدپوستان می‌باشد که از سیاست‌های تبعیض‌آمیز امریکا نشأت می‌گیرد. سالانه به طور متوسط، چهار هزار نفر جان خود را در زندان‌های امریکا از دست می‌دهند.

    ۵- سلامتی و امید به زندگی

    درهم آمیختگی حق بهداشت و سلامت با تبعیض‌های نژادی-قومی، بخش دیگری از نقض حقوق شهروندان امریکایی است. به گزارش «بوستون گلوب»، اگر میزان مرگ و میر سیاهپوستان امریکایی در طول قرن بیستم با امریکایی‌های سفیدپوست برابر بود، امروز جمعیت سیاهان امریکایی ۸.۸ میلیون بیشتر بود.

    با این اوصاف، حق‌دهی امریکا در مقوله قضاوت‌ها و اتهام‌زنی‌های حقوق‌بشری علیه جوامع دیگر، به خصوص کشورمان تا چه اندازه قابل توجیه است و آیا کارنامه حقوق‌بشری امریکا، محلی از انتقاد ندارد؟

     

    دانلود نسخه PDF

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *