×
×

پیدایش شبه‌معنویت مدرن
مشترکات جریان‌های فرقه‌ای

  • کد نوشته: 1096
  • ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • ۰
  • جهان استکبار در راستای اهداف استعماری خود در گام اول، معنویت‌هایی که می‌توانستند اهداف آن را تأمین کنند، شناسایی کرد و ترویج داد و در گام بعدی اگر چنین معنویتی وجود نداشت، آن را تولید کرد تا بتواند به اهداف دست یابد.
    مشترکات جریان‌های فرقه‌ای
  • پس از به راه افتادن موج معنویت‌خواهی در جهان، طبیعتاً به کار بستن اقدام پیشگیرانه یا بازدارنده امکان نداشت، یعنی مدیران فرهنگی و مدیران قدرت در دنیای غرب به خوبی دریافتند که در برابر این گرایش نمی‌توانند رفتارهای بازدارنده‌ای داشته باشند. بنابراین از همان آغاز به فکر مدیریت این گرایش افتادند. پیدایش معنویت مدرن در قالب فرقه‌ای و غیرفرقه‌ای و آن هم فرقه‌های متعدد، محصول این مدیریت است. برنامه‌ریزی آن‌ها این‌گونه نبود که برای یک ذوق و‌ سلیقه برنامه‌ریزی و مدیریت کنند، بلکه برای عموم مخاطبین برنامه‌ریزی کردند.

    جهان استکبار در راستای اهداف استعماری خود در گام اول معنویت‌هایی که می‌توانستند اهداف آن را تأمین کنند، شناسایی کرد و ترویج داد و در گام بعدی اگر چنین معنویتی وجود نداشت، آن را تولید کرد تا بتواند به اهداف دست یابد.

    این معنویت‌ها اشتراکاتی دارند که در ادامه بیان می‌شود:

     

    خداباوری به جای خدامحوری

    یکی از ویژگی‌های جنبش‌های نوپدید معنوی، نادیده گرفتن اعتقاد به خدا یا انکار وجود او یا ارائه تفسیری نامعقول از وی با انگیزه انکار خدای حقیقی است. در حقیقت به باور آن‌ها خدا بهانه‌ای بیش نیست و آنچه بدان توجه شده انسان است. توجه این عرفان‌ها به خدایی حداقلی است که توانایی چندانی در برآوردن نیاز بشر ندارد و نمی‌تواند نیاز او را برطرف کند و این انسان است که باید با توانمند کردن خود و بالا بردن دانش معنویش بر مشکلات چیره شود. آنچه جنیش‌های نوپدید از خدا می‌گویند، خداباوری است نه خدامحوری.

     

    شادی؛ هدف زندگی

    شادی، آرامش و امید به زندگی این جهان را می‌توان به عنوان عالی‌ترین اهداف عرفان‌های نوپدید به‌شمار آورد. از آن‌جا که همه‌ی این عرفان‌ها اومانیستی هستند و اهداف خود را به منظور برآوردن نیازهای دنیایی انسان طراحی می‌کنند و آنچه در جوامع صنعتی و پرسرعت امروز، کمتر یافت می‌شود، شادی و آرامش است، این نیاز، دست‌مایه‌ی جنبش‌های نوپدید قرار گرفت و جان‌مایه‌ی بسیاری از آموزه‌هایشان شد. عرفان‌های نوپدید از شادی، خوب سخن می‌گویند اما راه رسیدن به شادی را یا معرفی نمی‌کنند یا راهکاری بسیار حداقلی و ناچیز ارائه می‌دهند که ذائقه‌ی انسان را اشباع کند و او را از شادی حقیقی بازدارد.

     

    عقل‌ستیزی

    اندیشه‌ی عمیق و نیروی تعقل مهم‌ترین صفت انسانی است. انسان با عقل خوب و‌بد را درک می‌کند و با معارف الهی ارتباط برقرار می‌کند و تصمیم عاقلانه می‌گیرد. لذا عقل با همین ویژگی‌ها مانع اندیشه‌های نوظهور است. به همین دلیل یکی از وجوه مشترک همه عرفان‌های کاذب، مخالفت جدی با عقلانیت و تفکر است. البته مراد از تفکر گریزی، تأمل و تدبر در عاقبت انسان است. اینکه انسان از کجا آمده، آمدنش بر اساس چه هدفی بوده و سرانجامش چیست.

     

    دین‌گریزی

    دین اگر شریعت و مسیر مشخص سیر و‌سلوک داشته باشد و بر محور خداوند حرکت کند، کارساز خواهد بود وگرنه هیچ اثری نخواهد داشت. عرفان‌های نوظهور که خود مسیر مشخصی برای رسیدن به هدف ندارند، هرگونه شریعت، دین و مسیر رسیدن به حقیقت را نفی می‌کنند و معتقدند دین و شریعت انسان را سرگرم خود کرده و از هدف خویش باز می‌دارد.

     

    انکار معاد

    یکی دیگر از ویژگی‌های عرفان‌های وارداتی، انکار معاد و جایگزینی آن با آموزه تناسخ است. هرچند اندیشمندان مسلمان، این آموزه را در دوره‌های متعدد نقد کرده‌اند، اما هنوز هم از آن سخن گفته می‌شود. دلیل آن هم دامن زدن توسط سیاستمداران غربی است که از ترویج و تبلیغ این آموزه بهره‌هایی خاص می‌برند؛ زیرا با این اعتقاد می‌توان شورش‌های اجتماعی و سیاسی را مهار کرد و افراد را به امید زندگی بهتر در آینده، ساکت نگه‌ داشت.

     

    عشق جنسی

    در اندیشه جنبش‌های نوظهور معنوی، عشق جنسی، اهمیتی فوق‌العاده دارد. در میان پیروان بسیاری از نحله‌ها، انحرافات اخلاقی فراوانی به چشم می‌خورد. عشق جنسی به عنوان زیربنای فکری بسیاری از فرقه‌ها موجود است که از جذابیت بسیار بالایی در عضوگیری برخوردار است.

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *