فرقه اویسی شاهمقصودی را باید از جریانهای سنتی و قدیمی تصوف دانست که با سلسلهسازی و رساندن سررشته اقطاب به اویس قرنی و امام علی( علیهالسلام)، در مقام تاریخسازی و کسب اعتبار برآمده، اما در عینحال کوشیده از تغییر و تحولات جهان معاصر نیز عقب نمانده، خود را در ظاهر و عمل با جلوههای مدرنیته، همراستا گرداند.
جریان مزبور را میتوان، یکی از نمونههای قابل تأمل در این مسیر ارزیابی کرد که با پوستاندازی، اساساً گونهای تازه و متمایز از درویشیگری عرضه داشتهاست.
درویشی به سبک اویسی شاهمقصودی، قرابت زیادی با جریانهای شبهمعنوی نوپدید در دهههای اخیر دارد؛ این شباهت هم در ساختار و هم در ماهیت، نمود یافتهاست. تغییر سبک بهاصطلاح طریقت در جریان مزبور بیداد میکند؛ برپایی کلاسهای تمرکز به سبک یوگا و تلفیق آن با برخی سنتهای طریقتی در خانقاههای منتسب به فرقه و جذب تمامی اقشار، فارغ از دین و مذهب، شاخصه بارز این تحول است. گرایش به جلوههای مدرنیته حتی به سبک معماری( ساختمان و دکوراسیون خانقاهها) و پوشش این فرقه نیز سرایت کرده، بهگونهای که خبری از مراعات شئونات اسلامی( مانند حجاب و حریم میان دو جنس مخالف) و شرعی نیست.
بنیان اصول فکری اویسی شاهمقصودی بر مقولاتی چون: برخورداری از نگاهی فرامذهبی، تأکید بر صلح جهانی، پاسداشت آزادی در ساحات مختلف آن، مسائل حقوق بشری و حوزههای مرتبط با آن نیز کاملاً یادآور ارزشهای متعارف در ایدئولوژی مدرنیته است.
انجمن بینالمللی تصوف که از سوی «ناهید عنقا»(از چهرههای کلیدی این فرقه) بنیان نهادهشده، مظهر عینیتیافته و رسمی گرایشهای مدرنیته در فرقه شاهمقصودی است. انجمنهای زیرمجموعه این نهاد مانند بنیاد شورای ملی زنان برای زنان، بنیاد پیشرفت زنان مذهبی و انجمن زنان صوفی هم در همین راستا ارزیابی میگردند.
فرقه اویسی شاهمقصودی را باید از مظاهر کاملاً تحولیافته جریانهای درویشی قلمداد کرد. به تعبیر بهتر، اگر در جریانهایی مانند نعمتاللهی گنابادی، هنوز طیف سنتی، قاطبه را تشکیل میدهند، لیکن در فرقه اخیر شاهد بروز تحولی اساسی هستیم که راهی برای دستهبندی مریدان به دو طیف سنتی و مدرن باقی نمیگذارد.
دیدگاهتان را بنویسید